بسم الله الرحمن الرحیم
یمنی ها، شیعه یا الحوثی؟!
در حوزه های علمیه ایشان، از روایات امام باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) بسیاراستفاده می شود. در کنار نهج البلاغه و صحیفه سجادیه، کتاب اربعین حدیث امام خمینی(ره) نیز تدریس می شود. آنها مراسم عید غدیر و عاشورا را باشکوه برگزار می کنند.
اساساً یمنی ها اسلام خود را مدیون حضرت علی(ع) می دانند، چون نخستین بار پیامبراعظم(ص)، حضرت علی(ع) و چند نفر دیگر از صحابه را برای تبلیغ اسلام به یمن فرستادند. نکته جالب توجه اینکه از جمعیت 20 ملیونی یمن حدود 5 ملیون از سادات و ذریه پیامبر بوده که 90% آنها سادات حسنی و بقیه سادات حسینی اند.
اعتقاد مردم یمن (خصوصاً شیعیان زیدی) به ظهور منجی امام مهدی(عج) نیز بسیار قوی است به طوری که در 5 سال اخیر، کتاب عصر ظهور شیخ علی کورانی، از پرفروشترین کتابها در کشور یمن بوده است.
موقعیت راهبردی یمن
یمن دارای موقعیت سوقالجیشی بالایی است و حاصلخیزترین کشورهای شبه جزیره میباشد. این کشور با تسلط بر تنگه «بابالمندب» قادر است دریای سرخ را به کنترل درآورد و با استفاده از جزیره استراتژیک «بریم» میتواند این تنگه مهم را ببندد و از آنجایی که بلندترین جزیره- زقر- را در منطقه در اختیار دارد میتواند فعالیتهای دریایی در منطقه خلیج عدن و دریای سرخ را به کنترل خود درآورد. یمن پرجمعیتترین کشور شبه جزیره عربستان میباشد و در حال حاضر پرجمعیتترین ارتش منطقه را در اختیار دارد و میتواند در صورت نیاز تعداد نظامیان خود را بسرعت به حدود سه میلیون نفر برساند. وضعیت سوقالجیشی ، طبیعی و انسانی یمن سبب شده است که کشورهای استعمارگر غرب و کشور عربستان سعودی به این کشور همواره چشم طمع داشته باشند.
ترکیب قومی و مذهبی در یمن
ترکیب جمعیتی یمن بدین گونه است که بین 45 تا 55 درصد دارای مذهب زیدیاند، حدود 30 درصد شافعی، حدود 10 درصد حنبلی، حدود 6 درصد شیعه، نیم درصد مسیحی و یهودی و 3 درصد را مذاهب دیگرتشکیل میدهند. شافعیها مناسبات بسیار خوبی با زیدیها و شیعیان دارند اما این سه با حنبلیها دارای اصطکاکهایی می باشند زیدیها ازنظرمذهبی حد وسط شیعه و سنی به حساب میآیند. پارهای از اعمال عبادی وفقهی آنان به شیعیان و پارهای سنی است
کلمات کلیدی:
- انصارالله یمن حضور سردار سلیمانی را در یمن تکذیب کرد
- نخستوزیر عراق: دخالت خارجی در یمن فقط اوضاع را پیچیدهتر میکند
- وزارت کشور یمن، خواستار افزایش سطح آمادگی تمامی نیروهای برای مقابله با هرگونه تجاوز به این کشور شد.
21:50 - شبکههای تلویزیونی (المنار، المیادین، العربیه) خبر دادند؛ عربستان حملات شدید هوایی به پایتخت یمن و اطراف آن را از سر گرفت. پدافند هوایی یمن برای مقابله با این حملات فعال شده است.
- صدها پاکستانی علیه عربستان تظاهرات کردند. تظاهراتکنندگان با در دست داشتن پلاکاردهایی با شعارهای ضد آمریکایی و ضدعربستانی و ضد اسرائیلی، تصاویری از شیخ نمر باقر النمر در دست داشتند که عربستان به دلیل مخالفتهای سیاسی او را به اعدام محکوم کرده است.
مقام آمریکایی:
امیدواریم نامه روحانی به اوباما نشانه آمادگی ایران برای اتخاذ تصمیمات سخت باشد
خبرگزاری تسنیم: یک مقام آمریکایی میگوید امیدواریم نامه روحانی به اوباما نشانگر آمادگی ایران برای اتخاذ برخی تصمیمات سخت باشد.
22:44 کمیته های مردمی یمن، با ورود به استان ابین در جنوب این کشور، برای نخستین بار به ساحل آبهای موسوم به "دریای عرب" رسیدند. به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، منابع محلی یمنی به خبرگزاری رویترز گفتند، نیروهای کمیته های مردمی وابسته به جنبش انصار الله و ارتش شهر شقره در استان آبین را امروز جمعه به کنترل خود درآوردند تا از این طریق اولین جای پای خود را در کنار دریای عرب باز کنند. برپایه این گزارش، ورود نیروهای کمیته های مردمی و ارتش به شهر شقره بدان معنا است که آنها بر همه ورودی های زمینی بندر عدن در فاصله حدود یکصد کیلومتری جنوب غربی که آخرین پایگاه عبدربه منصور هادی رئیس جمهور مستعفی یمن می باشد، کنترل یافته اند.
22:41 «محمد البخیتی» عضو شورای سیاسی انصارالله یمن در گفتوگو با خبرگزاری آناتولی ترکیه، با تکذیب شایعات حضور سردار قاسم سلیمانی در یمن گفت: این اخبار به هیچ وجه صحت ندارد. برخی رسانههای عربی از جمله بی بی سی عربی امروز (جمعه) به طور گسترده شایعه حضور «سردار سلیمانی» در یمن را مخابره کرده و جنگ روانی وسیعی را علیه انصارالله و ایران به راه انداختهاند.
22:40 وزارت کشور یمن، خواستار افزایش سطح آمادگی تمامی نیروهای برای مقابله با هرگونه تجاوز به این کشور شد.
22:36 شبکههای تلویزیونی (المنار، المیادین، العربیه) خبر دادند؛ عربستان حملات شدید هوایی به پایتخت یمن و اطراف آن را از سر گرفت. پدافند هوایی یمن برای مقابله با این حملات فعال شده است.
21:02 شبکه العربیه در خبری فوری از کشته شدن 15 نیروی انصارالله یمن در کمین نیروهای طرفدار «عبدربه منصور هادی» رئیسجمهور مستعفی یمن در استان «لحج» خبر داد. بر اساس این گزارش، این افراد در منطقه «صبر» واقع در استان لحج کشته شدند. از سوی دیگر، پایگاه خبری المیادین اعلام کرد که صدها فرد مسلح، اکنون راهی پایگاه نظامی «العند» در این استان شدهاند و منتظر پشتیبانی هوایی عربستان سعودی هستند.
20:59 همزمان با اعلام وزارت دفاع روسیه مبنی بر عزیمت کشتی جنگی ضد زیردریایی این کشور به غرب دریای مدیترانه برای نمایش حضور روسیه در این منطقه، برخی خبرهای رسانهای از عزیمت ناوگان روسیه و چین به منطقه باب المندب حکایت دارد. پایگاه خبری "دات مصر" اعلام کرد: "منابع حاکمیتی" در گفت وگوی اختصاصی به این پایگاه گفتند که ناوگان های چین و روسیه عملا از مواضع تمرکز خود در آب های منطقه به سمت تنگه باب المندب به حرکت درآمده اند.
20:55 در حمله جنگندههای سعودی یک زن در بازار الخمیس در «منبه» در استان صعده، شمال یمن کشته شد و تعدادی دیگر زخمی شدند.
20:35 اعلام حکومت نظامی در صنعا، از سوی انصارالله یمن از ساعت 7 صبح امروز(جمعه) تا 7 غروب.
کلمات کلیدی:
انهدام ناو آمر?کا?? 50 ثان?ه طول م?کشد
?????
کم? اط?عات در مورد ناوها? امر?کا :
بزرگتر?ن ناو هواپ?مابر دن?ا در سال 1960 به آب انداخته شد . ا?ن ناو هواپ?مابر ا?نترپرا?ز نام دارد
و هنوز مشغول خدمت است . ا?ن ناو 110000 تن وزن دارد .
- طول ?ک ناو هواپ?مابر گاه? تا 350 متر م? رسد .
- در داخل شکم هر ناو? به مانند ?ک شهر م? باشد .
- سرعت ا?ن ناوها حدود 65 ک?لومتر در ساعت م? باشد .
- قدرت موتور ناو ن?م?تز در حدود 260000 اسب بخار است .
- ناو هواپ?ما بر ن?م?تز آمر?کا 110000 تن وزن دارد .
- سوخت گ?ر? ?ک ناو هواپ?مابر حدود 3 سال زمان م? برد .
- موتور ا?ن غول ها? در?ا?? با راکتورها? اتم? کار م? کند .
- مساحت عرشه بزرگتر?ن ناو آمر?کا در حدود 2 هکتار م? باشد .
- در ناو هواپ?مابر ن?م?تز 6290 افسر خدمت م? کنند .
- ناوها ک?ً مردانه هستند و ه?چ زن? در آنجا وجود ندارد .
- ناو ا?نترپرا?ز ارتفاع? برابر ?ک ساختمان 20 طبقه را دارد .
- ا?ن ناوها پ?چ?ده تر?ن ماش?ن ساخته شده به دست بشر م? باشد .
- ناوها? هواپ?مابر م? توانند تا 15 سال بدون توقف به حرکت ادامه دهند .
- جد?دتر?ن ناو هواپ?مابر آمر?کا تا 270 فروند جنگنده را در خود جا? م? دهد .
- در ز?ر هر ناو مانند هر شهر دارا? خ?ابان و کوچه و آدرس پست? م? باشد .
- بعض? از افسران ممکن است خوابگاه خود را گم کنند و به دنبال آدرس آن بگردند .
- ناو ن?م?تز در حد شهر بزرگ? چون هامبورگ آلمان برق مصرف م? کند .
- بزرگتر?ن آشپزخانه دن?ا درون ناو ن?م?تز آمر?کا قرار دارد .
- در ا?ن آشپزخانه هر روز ب?ش از 13000 عدد تخم مرغ و حدود 4 تن است?ک مصرف م? شود .
- سردخانه ا?ن ناو جهت مصرف غذا? 2 ماه کل پرسنل ناو مواد غذا?? در خود ذخ?ره م? کند .
- ناو ن?م?تز دارا? ?ک ب?مارستان 55 تختخوابه م?باشد که جراح? ها? قلب و مغز را هم انجام م?
دهد .
- در ا?ن ناو اداره پست و روزنامه و سالن ب?ل?ارد و س?نما و استخر و کتابخانه و شبکه تلو?ز?ون?
وجود دارد .
- ب?شتر ا?ن افسران در طول خدمت خود در ناو هواپ?مابر همد?گر را نم? ب?نند و نم? شناسند .
- افسران هر بخش لباس مخصوص به خود با رنگ و?ژه همان قسمت را به تن دارند .
- ورود هر افسر به بخش د?گر ممنوع بوده و چنانچه تخلف کنند به سخت? مجازات و زندان? م?
شوند .
- دژبان ها? قسمت مخصوص راکتور اتم? و موشکها? اتم? اجازه شل?ک مستق?م به افراد غر?به را
دارند .
- افسران بخش ها? ز?ر?ن ممکن است تا ماه ها رنگ خورش?د و آسمان را به چشم نب?نند .
- افسران روزها? ?کشنبه به مغازه ها و فروشگاه ها م? روند و حقوق خود را خرج م? کنند .
- سخت تر?ن د?س?پل?ن و مقررات نظام? در ناوها? هواپ?مابر اجرا م? شود .
- بزرگتر?ن خطر? که ا?ن ناو ها را تهد?د م? کند حمله نظام? ن?ست و بلکه آتش سوز? داخل?
است .
- به دل?ل حمل هزاران تن مهمات و م?ل?ون ها ل?تر بنز?ن هواپ?ما همواره خطر آتش سوز? داخل?
وجود دارد .
- عرشه پرواز پرخطرتر?ن قسمت ناو م? باشد و با?تر?ن حقوق را افسران ا?ن قسمت در?افت م?
کنند .
- س?ستم پرتاب هواپ?ماها از رو? عرشه کاتاپولت نام دارد و با بخار آب کار م? کند . کاتاپولت سرعت
?ک جنگنده 20 تن? را در عرض 2 ثان?ه به 270 ک?لومتر در ساعت م? رساند .
- سراسر بدنه ناو با زره ا? از نوع? آل?اژ فو?د? پوش?ده شده و اجازه نفوذ اژدر را نمیدهد اما دربرابر حمله موشکی شدیدا آسیب پذیر است.
- اگر اژدر? در ناو نفوذ کند،بدلیل آتش سوزی وسیع کنترل ناو غیرقابل مهار میشود.
- که ?ک ناو به وس?له 2 رزم ناو و 3 ناوچه اسکورت م? شود.
- آمر?کا دارا? 13 ناو هواپ?مابر اتم? م? باشد و هر ناو سا?نه در حدود 1 م?ل?ارد د?ر هز?نه
نگهدار? دارد .
- شورو? در آن زمان فقط توانست ?ک ناو هواپ?مابر درست کند و نام آن کوزنتسوف م? باشد .
- طبق قوان?ن در?ا?? و ب?ن الملل? ناوها? هواپ?مابر جزو خاک همان کشور تلق? م? شوند
_ وزن زیاد ناو قدرت مانور آن راکم کرده وبه نقطه ضعف آن تبدیل میشود.
_ جمهوری اسلامی ایران درمانورپیامبر اعظمم 9نشان داد که در عرض یک دقیقه میتواند 5000موشک همزمان بطرف ناو از دریا،ساحل و آسمان شلیک کند که هرکدام بتنهایی میتواند مشکل عمدهای در ساختار ناو ایجاد کند و اصابت تنها5 موشک به ناو باعث آتش سوزی و نابودی ناو میگردد.
کلمات کلیدی:
سخنرانی "سید حسن نصرالله" دبیر کل حزب الله لبنان درباره آخرین تحولات منطقه
وی در ابتدای این سخنرانی گفت که دو روز پیش زمانی که دیدم العربیه از آغاز حملات به یمن خبر داد و پس از آن بود که یک ساعت پس از آن مشاهده کردم که "سعد الحریری" به اتخاذ موضع پرداخت و از حملات عربستان حمایت و گروهها در یمن را محکوم کرد.
دبیر کل حزب الله لبنان گفت که چند روز پیش خود را برای سخنرانی درباره چندین موضوع آماده می کردم اما آن چیزی که در منطقه درباره جنگ علیه یمن روی داد باعث می شود تا بر سخنرانیام تاثیر بگذارد همانطور که بر موضوعات مهم سیاسی در جهان تاثیر گذاشته است.
سید حسن نصرالله گفت که درباره موضوعات داخلی تنها درباره دو موضوع صحبت میکنم وپس از آن به تحولات در منطقه خواهم پرداخت.
وی گفت: هر انسانی در تعیین مواضع خود درباره تحولات در هر منطقهای آزاد است و ما در لبنان با تاخیر در حال موضع گیری درباره اوضاع یمن هستیم.
سید حسن نصرالله گفت: اخبار را پیگری میکردم و دیدم که حریری درباره مداخله ایران صحبت کرد و در لبنان تمامی گروهها موضع خود را[در قبال یمن] اتخاذ کردند و ما نیز این حق را داریم که موضع متفاوت خود را اعلام کنیم همانطور که به رای دیگران احترام می گذارم این حق را داریم که با ادبیات مناسب دیدگاه خود را اعلام کنیم.
وی در ادامه سخنرانی خود ابراز امیدواری کرد که تقسیم بندیهای جدید حول تحولات اخیر در منطقه به تشنج در لبنان منتهی نشود یا تاثیری بر دولت نداشته باشد.
وی افزود:درباره اوضاع داخلی از ابتدا گفتوگو را که در راستای منافع ملی بوده انتخاب کردیم که طی آن حزبالله و المستقبل با یکدیگر گفتوگو کرده و انتظارها منطقی و واقعی بوده که طی آن خواستار کاهش تنشها و جلوگیری از سقوط کشور بودیم.
دبیر کل حزب الله لبنان اضافه کرد: از همان ابتدای مذاکرات، برخی گروههای سیاسی در لبنان و برخی شخصیتها در داخل المستقبل بودند که در راستای تخریب گفتوگوها کار می کردند و همچنان نیز در همین راستا فعالیت می کنند.
وی تاکید کرد که هیچ اهمیتی به سخنان در دادگاه بین المللی نمیدهیم و همچنان به گفتوگوها با المستقبل ادامه میدهیم و تمامی این تحریکها را تحمل کرده و از طرفداران مقاومت نیز میخواهیم که به این مسائل اهمیتی ندهند.
دبیرکل حزب الله لبنان افزود: همه میدانند که ما به روشنی سخن گفتیم و موضع قطعی خود را درباره این دادگاه و اص ل و قوانین و نتایج آن اعلام کردیم و این موضوع در گذشته به پایان رسیده و در نتیجه حوادث این دادگاه (رفیق حریری) برای ما اهمیتی ندارد.
سید حسن نصرالله گفت: در خلال هفته های گذشته اتهامات جدیدی به ما مبنی بر به تعطیل کشاندن انتخابات ریاست جمهوری وارد شد. شکی نیست که برگزاری انتخابات امری ضروری است. ولی آنچه برای من مهم است این است که اخیرا به ایران و به ما اتهاماتی مبنی بر تعطیلی کشاندن انتخابات ریاست جمهوری زده شده است. من تاکید میکنم که ایران و ما در انتخابات ریاست جمهوری دخالت نمیکنیم. فرانسویها با ایرانیها تماس گرفتند و آنها را به لبنانیها ارجاع دادند. ایران مسئول به تعطیلی کشاندن انتخابات نیست. مسئول به تعطیلی کشاندن انتخابات ریاست جمهوری کشوری است که درباره نامزدی طبیعی که نماینده مسیحیان بزرگ است وتو میکند و این کشور عربستان و سعود الفیصل وزیر خارجه آن است. برآورد من این است که جریان المستقبل با این گزینه مشکلی ندارد ولی مشکل وتوی عربستان است.
نصرالله افزود: اما درباره اوضاع منطقه باید بگویم چه چیزی رخ داده تا موجب شده طوفان قاطع نظام عربستان و هم پیمانانش بوزد و ما این شجاعت و شهامت را نزد کشورهای عربی ببینیم؟ اما درد آور این است که ما طی دههها، در فلسطین و ملتهای منطقه ندیدیم که طوفان و نسیمی برای مبارزه با اسرائیل بورزد.
وی گفت: ملت فلسطین از سالها پیش فریاد میزنند و ملت لبنان در سال 1982 میلادی فریاد زدند و بعد از آن دیگر به شما نیازی ندارند. اما مردم مسلمان و اهل تسنن فلسطین همچنان شمار را میخوانند و رهبران عربی را صدا میزدند که هیچ حرکتی از خود نشان ندادند. پس این شجاعت و این اراده از کجا آمده است. این امر نیازمند درنگ و تفکر است.
نصرالله افزود: همه آنچه طی سالهای گذشته در منطقه ما رخ داده است نیاز به دخالتهای عربستان نداشته، پس امروز چه رخ داده است؟ اگر هدف نجات مردم یمن است چرا مردم یمن را ترک کردید.
دبیرکل حزب الله لبنان گفت: اگر به زعم شما هدفتان برگرداندن دولت مشروع به نمایندگی عبدربه منصور هادی است، چرا تلاش نکردید که سرزمین فلسطین را بازگردانید.
دبیر کل حزب الله لبنان اضافه کرد: شما میگویید که اوضاع جدید در یمن امنیت ملی شما را تهدید میکند. آیا خطر اسرائیل را که دارای یکی از قدرتمندترین دبیرکل حزب الله لبنان گفت: اگر به زعم شما هدفتان برگرداندن دولت مشروع به نمایندگی عبدربه منصور هادی است، چرا تلاش نکردید که سرزمین فلسطین را بازگردانید.
دبیر کل حزب الله لبنان اضافه کرد: شما میگویید که اوضاع جدید در یمن امنیت ملی شما را تهدید میکند. آیا خطر اسرائیل را که دارای یکی از قدرتمندترین ارتشهای جهان است را حس نکردید؟ این بدان معناست که اسرائیل از نظر اینها دشمن یا تهدیدی به شمار نمیآید که نیازمند همت یا طوفانی از این نوع باشد.
وی افزود: عربستان با انقلابی که به سرنگونی مبارک منتهی شد مخالف بود و این موضعی علنی بود اما هرگز اقدام به تشکیل ائتلافی بین المللی برای جنگ و حمایت از رئیس جمهور مشروع نکرد اما چرا این اقدام را در یمن انجام داد؟ این بهانه و دروغ است و این شیوه بازگرداندن رئیس جمهور در هیچ جای دنیا نیست.
دبیر کل حزب الله لبنان گفت: 3 دلیل برای جنگ علیه یمن اعلام شد که یکی از آنها این بوده که در آنجا رئیس جمهور قانونی وجود داشته اگر چه که وی استعفا داد و مدت ریاست جمهوریاش نیز به پایان رسید. فرض میکنیم که در آنجا رئیس جمهور مشروعی وجود داشته، اما آیا این دلیل کافی برای آغاز جنگ علیه یمن به شمار میآید؟ شما اینگونه اقدامی در گذشته انجام ندادهاید. زمامی که ملت تونس علیه "زین العابدین علی" برخواست شما اقدام مشابهی انجام ندادید هر چند که همه موضع شما در قبال انقلاب تونس را میدانست و در مصر نیز همه موضع شما را میدانستند.
وی افزود: موضوع مساله رئیس جمهور قانونی نبوده بلکه موضوع از آن عمیقتر بوده است. بهانه دوم شما این بوده که گفتید شرایط جدید یمن امنیت عربستان و امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس را تهدید میکند. آیا هیچ دلیلی برای این موضوع برای آغاز جنگ و خونریزی داشتید؟ این انسانیت نیست و جزو دین خدا نیز به شمار نمیآید بلکه اینگونه اقدامات جزو اعتقادات جورج بوش بوده که مردم را بر اساس نیتهایشان مجازات میکرد. همه چالشها داخلی یمن از جمله تروریسم، اقتصاد، توسعه و سیاست را میدانستند و این بدان معناست که ملت یمن کارهایی داشت که باید دهها سال برای آنها تلاش میکرد پس ایا این ملت می تواند امنیت عربستان و کشورهای خلیج فارس را تهدید کند؟
دبیر کل حزب الله لبنان گفت: چیزی که میدانیم آن است که برادران انصارالله با عربستان و قطر و دیگر کشورهای خلیج فارس ارتباط داشتند و در شامگاه مرگ عبدالله، پادشاه سعود ی، گروهی از انصارالله در عربستان حضور داشتند اما با مرگ پادشاه عربستان ارتباطات نیز قطع شد.
وی تاکید کرد: انصارالله هرگز اعلام جنگ نکرده و خواستار گفتوگو بودند اقدام به هیچگونه اقدام خصمانهای که جنگ علیه آنها را توجیه کند، نکردند.
سید حسن نصرالله گفت: بهانه سوم برای حمله به یمن که مهمترین و متوهمانهتر بوده و در رسانههای کشورهای حوزه خلیج فارس نیز بسیار منتشر شده، آن بود که یمن تحت اشغال ایران در آمد و ایران در یمن مداخله میکند که این بزرگترین دروغی است که به انتشار آن پرداختند. دلیل وشاهدی که نشان دهد یمن به اشغال ایران در آمده چه بوده است؟ ارتش ایران در یمن کجاست و پایگاههای نظامی این کشور کجا قرار دارد؟ آیا موضوع به اشغال در آمده شدن یمن توسط ایران حقیقت دارد؟
سید حسن نصرالله گفت: مشکل ذاتی در عقل نظام سعودی و کسانی که با این کشور همراه هستند وجود دارد و آن این است که به وجود ملتها و دغدغه ملتها اهمیتی نمیدهند به همین دلیل است که اگر روزی مخالفتی در جریان مقابل وجود داشته باشد، رویکرد مشابهی با آن چیزی که با رویدادهای مصر و تونس و لیبی اتخاذ کردند، خواهند داشت و این تفکر به نتایج و سیاستهای شکست خورده و اشتباه منتهی میشود.
نصرالله افزود: سیاستهای خارجی عربستان منطقه را به جایی رسانده است که درهای آن به سوی ایران گشوده شود. مشکل به شما و به شکست و به فهم شما بر میگردد نه به ایران.
وی افزود: در سال 1982 در لبنان هنگامی که اسرائیل لبنان و پایتخت آن یعنی بیروت را اشغال کرد همه کشورهای عربی لبنان را تنها گذاشتند به جز سوریه. این حق لبنانیها بود که به دنبال کسانی بگردند که به آنها کمک کنند. سوریه و ایران آمدند و لبنانیها را تنها نگذاشتند. به ندای کمک لبنانیها لبیک گفتند و آنها را کمک کردند و تجربه و مهارت و سلاح را به آنها انتقال دادند. اما مقاومت در لبنان لبنانی بود. اما شما مردم لبنان را نمیشناسید و گفتید این مقاومت ایرانی است و بر اساس این دادههای ذهنی خود رفتار میکنید بدون اینکه دلیلی نزد خود داشته باشید.
دبیرکل حزب الله لبنان گفت هنگامی که آمدیم و گفتیم که میخواهیم پیروزی در لبنان را به همه اعراب منتقل کنیم نپذیرفتید و گفتید که این پیروزی، ایرانی و مذهبی است. اما ایران لبنان را اشغال و نظر خود را نپذیرفتید و گفتید که این پیروزی، ایرانی و مذهبی است. اما ایران لبنان را اشغال و نظر خود را به این کشور تحمیل نکرده است.
نصرالله افزود: درباره فلسطین، اعراب و مشخصا عربستان و خلیج فارس باید بگویم که شما ملت فلسطین را برای اسرائیل تنها گذاشتید تا اسرائیل مردم این کشور را بکشد و آواره کند. اینکه آمریکا به دنبال راه حل سیاسی میگردد سرابی بیش نیست. شما پول و ثروت دارید پس چرا مردم فلسطین در فقر و بدبختی زندگی میکنند. حالا اگر شما نمیخواهید سلاح بفرستید، اشکالی ندارد. ما به افسران و سلاح و نه طوفان قاطع شما نیاز نداریم. بخشی از ثروتهای خود را که در اروپا خرج میکنید به ملت فلسطینی که آنها را در برابر رنج و سختیها تنها گذاشتید اختصاص دهید. این ملت از ایران کمک خواست. علیرغم اینکه ایران به لطف شما سالهاست در تحریم به سر میبرد آنچه توانست تقدیم مردم فلسطین کرد از موضع گیری سیاسی تا ارسال سلاح و پول.
دبیر کل حزبالله لبنان گفت: در عراق نیز، عربستان و همراهانش صدام حسین را را برای جنگ علیه ایران تشویق و کمک مالی کرد که در این جنگ ایران و عراق ویران شدند و پس از آن نیز جورج بوش را برای اشغال عراق تشویق کردید و بخشی از عملیات پشتیبانی را انجام دادیم اما زمانی که ملت عراق تسلیم نشد و از فرصت خلاص شدن از صدام حسین استفاده کرد گروههای القادعده و تکفیری را وارد این کشور کردید. من از عراقی ها می خواستم و همچنان میخواهم که حقیقت را برای تمامی ملتهای جهان آشکار کنند که چه کسانی افراد انتحاری و خودروهای بمبگذاری شده را به عراق ارسال می کرد. این افراد سازمانهای اطلاعاتی عربستان بودند که این جنایت را علیه ملت عراق مرتکب شدند و آخرین جنایت شما داعش بوده که طی آن بتوانید نظام اسد و دولت مالکی را سرنگون کنید.
وی تاکید کرد: بندر بن سلطان همان کسی است که داعش را تشکیل داد و به تامین مالی آن پرداخت و پس از آن داعش از سیطره شما خارج شد و هم اکنون شما را ترسانده است.
کلمات کلیدی:
*ـ در رساله ی صد در نثر می خوانیم: «در دین ما کاری بهتر از کُشتی (کمربند مقدس و نشانه ی دین زرتشتی ) داشتن نیست. بر مرد و زن فریزوانست، و به روزگار پیشین اگر کسی پانزده ساله تمام شدی و کشتی نداشتی او را به سنگسار کردندی که نان و آب بر وی حرام است». (صد در نثر ـ از مهم ترین متون حقوقی و فقهی زرتشتی ـ باب 46)ـ سنگسار زنان زناکار، در زمان فرمانروایی کورش کبیر بر بابل، امری رایج بود که اسناد و الواح حقوقی دربار هخامنشیان این مسئله را تأیید می کنند. (ترجمه پنجاه لوح حقوقی و اداری از زمان پادشاهی کورش، دانشنامه آشورولوژی و زبان شناسی، جلد سوم، دفتر سوم، لایپزیک، 1897
Beitrage zur Assyriologie und Semitischen Sprachwissenschaft, Dritter band, heft 3, Leipzig, 1897)
ـ ویل دورانت تأیید می کند که در عصر هخامنشیان مجازات سنگسار رایج بود. گناهانی مانند خیانت به شاه، سوزاندن یا دفن کردن مردگان، تجاوز به حریم کاخ شاهی، نزدیک شدن به کنیزکان شاه، بی ادبی به خاندان سلطنتی و… کیفر مرگ داشت. در این گونه حالات، گناهکار را ناچار می کردند که زهر بنوشد یا او را به چهار میخ می کشیدند یا به دار می آویختند، یا سنگسار می کردند یا …. (ویل دورانت، تاریخ تمدن، مترجمان: احمد آرام، ع. پاشایی، امیرحسین آریان پور، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ج 1، ص 419)
ـ در زمان یزدگرد دوم، دو راهبه ی مسیحى را مصلوب کرده، سپس سنگسار نمودند. (آرتور کرستین سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه: رشید یاسمى، ناشر: دنیاى کتاب، تهران 1368، ص 415)
ـ خسرو پرویز در زمان پادشاهی اش، دستور داد تا یک ایرانی به نام بندویه را به جرم ناسزا گفتن به پادشاه،سنگسار کردند. (ابو حنیفه دینورى، اخبار الطوال، ترجمه: محمود مهدوى دامغانى، نشر نى، تهران 1383، ص 132-131)
ـ شاهزادگانی که یاغی می شدند و علیه حکومت ساسانی، اقدام می کردند مصلوب یا سنگسار می شدند و بعضاً اعضای بدنشان بریده می شد. (حسن پیرنیا، تاریخ ایران باستان، ناشر: دنیاى کتاب، تهران، چاپ اول، ج4 ، ص 2860)
ـ انوشیروان، وزیری به نام مهبود داشت. آذرونداد ـ درباری دیگر انوشیروان ـ که به جایگاه و مقام مهبود حسادت می ورزید، به همراهی یک یهودی، انوشیروان را نسبت به مهبود بدگمان کردند. پادشاه نیز دستور داد تا مهبود را با تمامی اعضای خانواده اش قتل عام شوند.
وقتی انوشیروان دریافت که مهبود بی گناه بود، دستور داد تا آذرونداد و مرد یهودی را به دار آویختند و آنگاه آن دو راسنگسار نمودند. (بنگرید به مقاله «تراژدی مهبود»)
منبع: برگرفته از پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب
کلمات کلیدی:
خطای دید یا حقه خیاطان؛ ماجرای لباسی که خبرساز شد
روز پنجشنبه گذشته، یک موسیقیدان اسکاتلندی به نام Caitlin McNeill تصویری از یک لباس را در صفحه تامبلر خود منتشر کرد و در توضیحات آن نوشت که «لطفا مرا راهنمایی کنید، این لباس سفید و طلایی است یا آبی و مشکی؟ من و دوستانم نمی توانیم به یک نتیجه واحد در مورد رنگ آن دست پیدا کنیم.»
پس از این اتفاق، سایت BuzzFeed هم عکس یاد شده را به همراه همان سوال منتشر کرد و بدنبال آن، حتی ذهن کاربران اپلیکیشن هایی چون وایبر و واتس اپ هم به این سوال معطوف شد.
محض اطلاع تان باید بگوییم که تا به حال 21 میلیون نفر این پست را دیده اند و حتی مناقشه ای جهانی در میان هنرمندان، ورزشکاران و عادی ترین افراد جوامع مختلف در مورد آن به راه افتاده است.
در ادامه قصد داریم که به کشف علت این معما بپردازیم. با دیجیاتو همراه باشید.
McNeill که گروه موسیقی اش در مراسم عروسی دوستش در یکی از جزایر اسکاتلند اجرا داشت در این رابطه می گوید: یکی از دوستانم در شرف ازدواج بود و مادر عروس عکسی از لباس مورد نظرش را گرفته و برای وی ارسال کرد تا نظرش را جویا شود.
از آن زمان بود که اختلاف نظر در مورد رنگ لباس یاد شده شکل گرفت و تصمیم بر آن شد که عکس را روی تامبلر بگذارند تا نتیجه را مشخص نمایند. حال بگذارید به علل این موضوع بپردازیم.
چشم انسان دارای شبکیه است؛ بخشی که تفسیر رنگ ها را بر عهده دارد. علاوه بر این، شبکیه هم حاوی سلول هایی میله ای، دایره ای و مخروطی شکل است که ظاهری بافت مانند به قسمت رنگی چشم می بخشند.
این سلول های مخروطی «رنگ» را می بینند و سلول های «میله ای» سایه را. اما موارد مخروطی شکل تنها زمانی وارد عمل می شوند که نور کافی وارد چشم شود. بنابراین، زمانی که شما لباس یاد شده را سفید می بینید، فرد دیگری آن را آبی می بیند چراکه سلول های مخروطی شکل چشم او نور کافی را دریافت نمی کنند.
سلول های مخروطی شکل در قالب سه اندازه کوچک، متوسط و بزرگ وجود دارند و به رنگ های آبی، سبز و قرمز حساس هستند.
در مورد رنگ مشکی (که طلایی دیده می شود) باید بگوییم که پای پدیده ای به نام ترکیب افزایشی به میان می آید که در واقع حاصل افزوده شدن نورهایی به رنگ آبی، سبز و قرمز است.
نقطه دشوار موضوع اینجاست. در اینجا بهتر است که مقوله دیگری به نام ترکیب کاهشی را هم توضیح دهیم که براساس آن، هرچه رنگ های بیشتری را به یکدیگر اضافه نمایید، نتیجه تیره تر شده تا در نهایت رنگ مشکی حاصل می گردد.
اما در پدیده ترکیب افزایشی، زمانی که سه نور مذکور را به هم اضافه می کنید (نباید آنها را با رنگ های اصلی اشتباه بگیرید) چشمان شما بهترین نتیجه را می بیند که در واقع سفید خالص است.
آبی و مشکی: اینطور می توان نتیجه گرفت که سلول های مخروطی شبیکه چشم عملکرد دقیق تری نسبت به بقیه دارند و به همین دلیل چشمان ما می تواند عمل ترکیب کاهشی را انجام دهد.
سفید و طلایی: چشمان ما در نور کم خوب کار نمی کنند و به همین دلیل، استوانه های شبیکه، رنگ سفید را می بینند و در برابر نور از حساسیت کمتری برخوردارند که این امر نیز منجر به شکل گیری پدیده ترکیب افزایشی و مشاهده رنگ طلایی می شود.
فردی که این تصویر را در تامبلر منتشر کرده هم می گوید، زمانی که روشنایی نمایشگر را کم و زیاد کرده، رنگ لباس هم تغییر می یافته.
البته ناگفته نماند که برخی کارشناسان فاکتورهای دیگری را نیز در این مسأله دخیل دانسته اند که در ادامه به ذکر هر یک می پردازیم.
تقریبا نیمی از مغز انسان به پردازش اطلاعات بصری اختصاص می یابد و آنچه ما به عنوان رنگ دریافت می کنیم نتیجه ادغام 5 عامل مختلف است. در مورد لباس، نخستین عامل جنس پارچه آن است.
عامل دوم ماهیت نوری است که در آن، لباس دیده می شود. یک شی در نور مستقیم یا تاریکی و روشنی نزدیک به صبح می تواند به رنگ قرمز دیده شود.
مسأله دیگر حسگری است که در دوربین مورد استفاده قرار گرفته و عکس با آن گرفته شده. البته نمایشگر هم در این موضوع نقش دارد و در نهایت سلول های عصبی شبکیه و مکانیزم بینایی مغز نیز بر این موضوع اثر دارند.
کلمات کلیدی:
ششم بهمن سالروز شهادت طلبه شهید عباس افشار گرامی باد
کلمات کلیدی:
- بسم الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند. سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسهای» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.
سیّدعلی خامنهای
1393/11/1
متن انگلیسی این پیام تاریخی را ببینید:
In the name of God, the Beneficent the Merciful
To the Youth in Europe and North America,
The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, [the youth], not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.
I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth.
I would like to talk to you about Islam, particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades, almost since the disintegration of the Soviet Union, to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West.
Here, I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies.
The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery, embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable.
By mentioning a fraction of this long list, I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as to why the public conscience in the West awakens and comes to its senses after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought?
You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence, my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.
My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns, try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from.
I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam.
Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane, ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media?
Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries?
I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality, taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today, the communication media have removed the geographical borders. Hence, don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders.
Although no one can individually fill the created gaps, each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you, the youth, is undesirable, it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths.
Therefore, don’t miss the opportunity to gain proper, correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully, due to your sense of responsibility toward the truth, future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment.
Seyyed Ali Khamenei
21st Jan. 2015
منبع: khamenei.ir
کلمات کلیدی:
به گزارش خبرگزاری اهلبیت (ع) ـ ابنا ـ امیر سلمان بن عبدالعزیز آل سعود 79 ساله که بامداد جمعه در پی درگذشت عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی شد، ضمن داشتن مسند ولیعهدی، از سال 2012 وزیر دفاع این کشور هم بود.
سلمان برادر ناتنی ملک عبدالله و بیست و پنجمین فرزند عبدالعزیز آل سعود بنیانگذار عربستان و برادر تنی ملک فهد (شاه سابق) و نایف و سلطان (دو ولیعهد سابق ملک عبدالله) است. مادر وی «حصه بنت احمد السدیری» است.
امیر سلمان پیش از این ولیعهد سعودی و سه دوره حاکم ریاض بود و تصدی وزارت دفاع عربستان را نیز برعهده داشته است.
وی از مهمترین ارکان خاندان سلطنتی عربستان سعودی به شمار میرود و یکی از افرادی است که به آنها «هفت سدیری» گفته میشود؛ منظور همان فرزندان ذکور ملک عبد العزیز از همسرش «حصه» هستند.
سلمان تحصیلات مقدماتی خود را در مدرسه امرا و شاهزادگان در ریاض سپری کرد. در 16 مارس 1954 هنگامی که به نیابت برادر تنی خود «نایف بن عبد العزیز» به امیری ریاض پایتخت عربستان رسید، وارد دنیای سیاست شد.
سلمان بن عبد العزیز مالک 10 درصد سهام مجموعه سعودی بازاریابی و تحقیقات است که روزنامه فرامنطقهای «الشرق الاوسط» جزو تملک این مجموعه به شمار میرود.
وی با اینکه سهامی اندکی از این روزنامه را در اختیار دارد، اما از طریق پسرش «فیصل» بر گرایشهای فکری و سیاسی این روزنامه حاکم است.
سلمان تاکنون سه بار ازدواج کرده است. نخستین همسر وی «سلطانة بنت ترکی بن أحمد السدیری» بود که فوت کرده و از او دارای 6 فرزند به نامهای امیر فهد، امیر سلطان، امیر أحمد، امیر عبدالعزیز، امیر فیصل و شاهزاده حصه است.
همسر دوم سلمان «فهده بنت فلاح بن سلطان» از خاندان «آل حثلین» است که از او نیز دارای 6 فرزند به نامهای امیر محمد، امیر ترکی، امیر خالد، امیر نایف، امیر بندر و امیر راکان است.
اما همسر سوم سلمان «سارة بنت فیصل بن ضیدان أبو اثنین السبیعی» است که وی را طلاق داده و امیر سعود تنها فرزند وی از این ازدواج است.
امیر سلمان در حالی به مسند پادشاهی عربستان رسیده که با 79 سال سن، دارای مشکلات جسمانی است به طوری که برخی گزارشها نشان میدهد وی به دلیل بیماری «آلزایمر» قادر به اداره حکومت نیست.
کلمات کلیدی:
1-چرا در مراسم بزرگداشت حماسه حسینی(ع) که همه ساله در سراسر جهاناسلام برپا میشود و دهها میلیون نفر علیه قاتلان اباعبدالله الحسین(ع) به کوچه و خیابان آمده و جنایت وحشیانه آنان را محکوم میکنند، به طرفداران شمر و یزید و ابنسعد و ابنزیاد و حرمله و... اجازه داده نمیشود که در میان تودههای عظیم و انبوه مردم عزادار حضور یافته و از خود دفاع کنند؟ و مثلا برای مردم توضیح بدهند که چرا در عاشورای سال 61 هجری، خون پاک فرزند رسولخدا(ص) و اصحاب و یاران او را برزمین ریختهاند؟ و چرا سرهای مطهر آنان را از بدن جدا کرده، خیمهها را به آتش کشیده و زنان و کودکان را به اسارت بردهاند؟ شاید آنها برای آنچه در آن روز مرتکب شده بودند، دلیل قانعکنندهای داشته باشند؟! که اگر فرصت و امکان ارائه دلایل و نظرات خود را پیدا کنند، قضاوت مردم درباره آنها تغییر کند! از کجا معلوم که تقصیر اصلی با اردوگاه امام حسین(ع) نبوده است؟! و یا بخشی از گناه آن جنایت وحشیانه به خاطر برخی از اقدامات در همین اردوگاه نبوده باشد؟!
چرا با خواندن این چند سطر عصبانی شده و با خشم ابرو در هم کشیدهاید؟! و نگارنده را احمق! و یا دستکم، دیوانه تصور میکنید؟! و این احتمال را پیش میکشید که شاید طرحکننده این سوال با اردوگاه یزید و ابنزیاد سر و سرّی داشته باشد؟!
حتما در پاسخ خواهید گفت؛
اولا؛ رذالت و خباثت شمر و یزید و ابنسعد به اندازهای آشکار و بدیهی است که کمترین نیازی به اثبات ندارد و نه فقط یک یا دو یا ده یا صد، بلکه هزاران دلیل و سند غیرقابل انکار از جنایت وحشیانهای که یزیدیان نسبت به خاندان رسالت و همه انسانها از عصر عاشورا تا عصر حاضر مرتکب شدهاند، حکایت میکند. به گونهای که جزئیترین ابراز تردید در آن، تنها میتواند ناشی از حماقت، دیوانگی و یا مأموریت و وابستگی تردیدکننده تلقی شود.
ثانیا؛ خواهید گفت؛ که اردوگاه سیدالشهداء علیهالسلام غیر از سخنان و بیانات حضرت اباعبدالله(ع) و برخی از یارانش که آنهم در همهمه و شیهه اسبان مهمیز خورده گم میشد، هیچ تریبون دیگری نداشت ولی در همان حال اردوگاه یزیدیان از تمامی تریبونهای آن روز برای تبلیغ نظر و ادعای وارونه خود علیه اردوگاه حسینی(ع) برخوردار بود. سگها را گشاده و سنگها را بسته بودند. بنابراین آنچه نیاز به بازخوانی دارد، مظلومیت مولای شهید ما حسین بن علی(ع) است و آنچه نباید به فراموشی سپرده شود- تا فرصت تکرار نیابد- شرح و تفصیل جنایات وحشیانه یزید و شمر و عمرسعد و ابنزیاد و حرمله و... است. مگر آن حرامیان تاریخ، غیر از آنچه با صدای بلند و در همه جهان آن روز اسلام عربده کشیدهاند، سخن ناگفته دیگری دارند که فرصت گفتن نیافته باشند؟!
ثالثا؛ شاید بگویید؛ مگر تاکنون در هیچیک از مراسم بزرگداشت حماسه حسینی(ع) شرکت نکرده و در سوگ او حضور نداشتهای؟! و مگر نمیبینی که در این مراسم فراگیر و در عزای سالار شهیدان، بیشتر از آنچه درباره مظلومیت مولای شهیدمان حسین بن علی(ع) و علت قیام آن بزرگوار گفته میشود، از انگیزه یزیدیان در قتل مولای شهید(ع) و به اصطلاح دلایلی که برای ارتکاب آن جنایت بزرگ تاریخی آورده بودند، سخن در میان است. و تمامی آنچه درباره انگیزه اباعبداللهالحسین علیهالسلام از قیام و انگیزه و چرایی ارتکاب آن جنایت از سوی حرامیان، گفته و نوشته میشود، مستند به اسناد غیرقابل خدشه و مکتوب و مضبوط است. بنابراین، چرا تصور میکنید و به دروغ حنجره پاره میکنید که یزیدیان فرصت اعلام نظر و دفاع از خود را نداشتهاند و پیروان اباعبدالله الحسین(ع) درباره واقعه عاشورای سال 61 هجری، یکطرفه به قاضی رفته و شمر و یزید و ابنسعد و ابنزیاد و بقیه حرامیان را محکوم میکنند!
بسیار خوب! نگارنده از ادعای کاذب خود دست میکشد و استدلال شما را قاطع، غیرقابل خدشه و پذیرفتنی میداند. اما آنچه نگارنده، مطرح کرده است، فقط یک ادعای کاذب و سؤال جعلی است که منظور از طرح آن، شنیدن هزارباره استدلالها و نظرات منطقی و مستحکم شما بوده است وگرنه، نگارنده نیز از ژرفای دل با شما عزیزان همراه و همعقیده است و برای مزید اطلاع شما، این توفیق حداقلی را دارد که با هربار نوشیدن آب، به ساحت مقدس اباعبداللهالحسین(ع) سلام و بر قاتلان آن امام مظلوم و شهید لعن و نفرین بفرستد. حتما میپرسید، در حالی که پاسخ ادعای کاذب و پرسش جعلی خود را میدانی از طرح آن چه انگیزهای داشتهای؟! جواب آن است که دیروز یکی از نمایندگان مجلس که مدعی است هوشمند! و عاقل! و غیروابسته است، سؤال مضحک فوق را که پاسخی بدیهی دارد، برای تبرئه سران فتنه آمریکایی، اسرائیلی 88 و پاککردن داغ ننگ وطنفروشی آنان بر زبان آورده و این واقعیت را نادیده گرفته است که اصحاب فتنه نه فقط از دهها رسانه و سایت اینترنتی داخلی برای پمپاژ ادعای دروغ تقلب و تلاش برای براندازی نظام برخوردار بودهاند بلکه تمامی رسانههای پردامنه دشمنان بیرونی نظیر بیبیسی فارسی، صدای آمریکا، العربیه فارسی، یورو نیوز فارسی، رادیو زمانه، رادیو و تلویزیون اسرائیل، شبکههای تلویزیونی کشورهای عربی و دهها شبکه تلویزیونی فارسی زبان در آمریکا و اروپا، شبکههای اجتماعی فیسبوک، توئیتر و... نیز در خدمت همین پادوهای وطنفروش بوده است. ضمن آن که آزادانه هر از چند روز بیانیه صادر کرده، مصاحبه میکردند و... گفتنی است که «گوگل» بزرگترین و معروفترین موتور جستجوگر، سرویس «ترجمه فارسی- GOOGLE TRANSLATE -» را اختصاصا و با اعلام قبلی برای حمایت از سران فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 راهاندازی کرده بود و فیسبوک به دستور رسمی وزارت خارجه آمریکا تعمیرات سالانه خود را با همین منظور به بعد موکول کرده بود و...
2- چرا مأموران انتظامی در مرزها به قاچاقچیانی که به سوی مرزبانان آتش گشوده بودند، اجازه نمیدادند ابتداء درباره انگیزه خود از حمله به مرزبانان توضیح بدهند و بعد مانع آتشافروزی آنان شوند؟! و یا چرا رزمندگان اسلام در جریان جنگ تحمیلی بیآن که درباره علت حضور نظامیان دشمن در جبهه نبرد توضیح بخواهند به سوی آنها شلیک میکردند؟ و یا چرا پلیس بعد از اسارت سارقان مسلح و قاتلان محارب، آنان را بدون محاکمه در زندان نگاه میدارد؟! پاسخ این لاطائلات بدیهیتر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد. چرا که افراد یاد شده مرتکب جرم مشهود شده بودند که در حال محاربه مستوجب قتل بودهاند و در غیر اینصورت مظلومان را به قتل میرساندند - که رساندند- و در حال اسارت محاکمه آنان فقط برای تعیین مجازات بود و نه اثبات جرم.
دیروز آقای علی مطهری، همان نماینده یاد شده از تریبون مجلس و برای چندمین بار اعلام کرد که حصر سران فتنه بدون حکم قضایی بوده و غیرقانونی است! و این واقعیت ملموس را نادیده گرفت که سران فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 به گواهی صدها سند غیرقابل انکار تحت مدیریت مستقیم مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس و با هدف براندازی نظام دست به وطنفروشی و جنایت زدهاند و جرایم و جنایات مشهودی نظیر ادعای تقلب در انتخابات - فرمول دیکته شده جرج سوروس صهیونیست به خاتمی و دستورالعمل آشکار ریچارد رورتی به فتنهگران- دریافت کمک مالی کلان از ملکعبدالله سعودی و چند کشور اروپایی، حمایت آشکار از اسرائیل و آمریکا، قتل مردم کوچه و بازار، آتش زدن مسجد، آشوب خیابانی، اهانت به ساحت مقدس عاشورای حسینی(ع)، سنگباران نمازگزاران عاشورا، پاره و لگدمال کردن عکس مبارک حضرت امام(ره)، اعلام آشکار محاربه با نظام اسلامی - شعار انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است- و دهها جنایت دیگر فقط بخشی از جرم غیرقابل اغماض آنان است تا آنجا که نتانیاهو از آنها با عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» یاد کرد و اوباما، حمایت از سران فتنه را با ذکر نام، وظیفه استراتژیک آمریکا دانست و...
آیا سران فتنه فقط به خاطر بخش اندکی از این همه جنایت، مستحق چندین بار اعدام نیستند؟ ضمن آن که قانونی بودن شورای عالی امنیت ملی و ضرورت اجرای تصمیمات آن در قانون اساسی تصریح شده است و رئیس قوه قضائیه که بالاترین مقام قضایی است از جمله اعضای این شورا میباشد.
آقای علی مطهری، از قانون سخن میگوید و توضیح نمیدهد که آیا سران و عوامل فتنه حاضر به پذیرش حکم قانون هستند؟! و اگر بودند، چرا درباره ادعای تقلب- که خود با عمل خویش و در مواردی با بیان صریح آن را تکذیب کردهاند- حاضر به پذیرش قانون و طی روال قانونی تصریح و شناخته شده نبودند؟ و...
3- و بالاخره اگرچه دراینباره گفتنی بسیار است ولی تنها به نکتهای که هوشیاری آقای علی مطهری در اظهارنظر را میطلبد، اشاره میکنیم و آن، این که، آنچه ایشان هر از چند گاه مطرح میکند و مانند اظهارات دیروز وی بلافاصله با استقبال گسترده رسانههای آمریکایی و صهیونیستی روبرو شده و با کف و سوت گروههای ضدانقلاب همراهی میشود، حاوی هیچ نکته تازه و یا سخن ناگفتهای نیست بلکه نظیر آن بارهاوبارها از سوی دیگران مطرح شده و بیاعتنایی رسانهها و محافل دشمنان اسلام و انقلاب و نظام را در پی داشته است. بنابراین بدون کمترین تردیدی میتوان نتیجه گرفت که اظهارات ایشان به خودی خود برای دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها کمترین ارزش و اهمیتی ندارد و اگر چنین بود، چرا وقتی مشابه همین اظهارات از سوی دیگران مطرح میشود، به آن اعتنایی نمیکنند؟ پاسخ فقط به فقط در انتساب آقای علی مطهری به بیت شریف استاد بزرگوار، آیتالله شهید مطهری است. توضیح آن که رسانهها و محافل بیگانه و ضدانقلابیون وابسته به آنها بدون استثناء در نقل قول از ایشان تاکید میکنند، آقای علی مطهری فرزند آیتالله مطهری و به سختی میتوان حتی یک نمونه را یافت که قید یاد شده را نداشته باشد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که جناب علی مطهری بدون انتساب به پدربزرگوار و شهیدشان نزد رسانهها و محافلی که برای ایشان کف و سوت میزنند، اهمیتی ندارد.
و باید از ایشان پرسید که اولا؛ دیدگاهها و نظرات وی چه نسبتی با دیدگاهها و نظرات استاد شهید دارد ثانیا؛ اگر انتساب نسبی وی با استاد شهید نادیده گرفته شود، چه باقی میماند؟! ثالثا؛ مگر نه اینکه در کلام خدا به صراحت آمده است؛ اناولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه «نزدیکترین انسانها به حضرت ابراهیم(ع) کسانی هستند که از آن پیامبر بزرگوار پیروی میکنند» و نه کسانی که با آن پیامبر اولوالعزم فقط رابطه نسبی داشتهاند. و رابعا؛ آیا جناب ایشان به این نکته توجه کرده است که چرا قاتلان استاد شهید مطهری، از اظهارات وی ذوقزده شده و برایش کف میزنند؟! و خامسا؛ آقای علی مطهری، غیر از مطالعه آثار شهید مطهری- اگر آنها را مطالعه کرده باشند!- چه کانال دیگری برای درک و فهم نظرات آن بزرگوار داشتهاند؟ چرا که سن ایشان به بهرهگیری از محضر مستقیم استاد، قد نمیدهد بنابراین باید بپذیرند اگر قرار به بهرهگیری از طریق آثار استاد باشد، دیگران به مراتب از ایشان به دیدگاهها و نظرات استاد شهید نزدیکتر هستند.
کلمات کلیدی: