مهر تو را به عالم امکان نمی دهم
این گنج پربهاست من ارزان نمی دهم
یک قطره از سرشگ که ریزم به یادشان
آن قطره را به گوهر غلطان نمی دهم
گر انتخاب جنّت وکوثر به من دهند
کوى تو را به جنّت ورضوان نمی دهم
نام تو را به نزد أجانب نمیبرم
چون اسم أعظم است ، به دیوان نمی دهم
من را غلامى تو بود تاج افتخار
این تاج را به افسر شاهان نمی دهم
دست طلب زدامنشان من نمی کشم
دل را به غیر عترت وقرآن نمی دهم
درّ ولایتى که نهفتم ازو به دل
تابنده گوهرى است من ارزان نمی دهم
در عاریت سراى جهان ! جان عاریت
جز در ثناى حضرت جانان نمی دهم
آل علی است جان جهان وجهان جان
بی مهرشان به قابض جان ، جان نمی دهم
جان میدهم به شوق وصال تو یا على
تا بر سرم قدم ننهى جان نمی دهم
امروز هر کسى به بُتى جان سپرده است
من سر به غیر قبله ایمان نمی دهم
کلمات کلیدی:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
به عموم جوانان در کشورهای غربی
حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّفبار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینهای برای چارهاندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، بهخودیخود برای همنوعان اندوهبار است. منظرهی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانوادهاش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بیجان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پردهی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیّت بهرهای برده باشد، از دیدن این صحنهها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یکونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایهی ساختن فردایی بهتر و ایمنتر نشود، فقط به خاطرههایی تلخ و بیثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راههایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهههایی شوید که غرب را به نقطهی کنونی رسانده است.
درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کردهاند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی بمراتب وسیعتر، در حجمی انبوهتر و به مدّت بسیار طولانیتر قربانی وحشتافکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوههای گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحدهی آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنبالههای شوم آنان بیاطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناختهشدهی تروریسم تکفیری، علیرغم داشتن عقبماندهترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفتهاند، و این در حالی است که پیشروترین و روشنترین اندیشههای برخاسته از مردمسالاریهای پویا در منطقه، بیرحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانهی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونهی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.
چهرهی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیدهی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانههای خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانوادهی فلسطینی دهها سال است که حتّی در خانهی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرکسازیهای رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز بهطور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بینالمللی قرار گیرد، هر روز خانهی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بیآنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمعآوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همهی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشتزده و چشمان اشکبار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانوادهی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجهگاههای مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی میشناسید؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطیگری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحهی تلویزیونها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.
لشکرکشیهای سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بیشماری داشت، نمونهای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساختهای اقتصادی و صنعتی خود را از دست دادهاند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده، و در مواردی دهها سال به عقب برگشتهاند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعهها، آیا عذرخواهیِ صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهرهآرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.
جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشهی خشونتزا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.
متأسّفانه این ریشهها طیّ سالیان متمادی، بتدریج در اعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار میکنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دورهی معاصر، جهان غرب با بهرهگیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیهسازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری میکند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیانبار تلقّی میکنم. تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترمترین بخشهای آنها در حالی صورت میگیردکه فرهنگ جایگزین، بههیچوجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر «پرخاشگری» و «بیبندوباری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفههای اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزهجو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیّت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم. این پیوندها هر گاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعهی پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارتبار بوده است. با کمال تأسّف باید بگویم که گروههای فرومایهای مثل داعش، زاییدهی اینگونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیدهها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالیکه تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آنهم در دل یک قبیلهی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقیترین و انسانیترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابهی کشتن همهی بشریّت میداند، زبالهای مثل داعش بیرون بیاید؟
از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شدهاند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافتهاند، جذب این نوع گروهها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آنقدر افراطی شوند که هموطنان خود را گلولهباران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیهی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگیهای پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابریها و احیاناً تبعیضهای قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقدههایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود.
بههرحال این شما هستید که باید لایههای ظاهری جامعهی خود را بشکافید، گرهها و کینهها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانهای است که گسستهای موجود را افزایش دهد. هر حرکت هیجانی و شتابزده که جامعهی مسلمان ساکن اروپا و آمریکا را که متشکّل از میلیونها انسان فعّال و مسئولیّتپذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلیشان محروم سازد و از صحنهی اجتماع کنار گذارَد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه فاصلهها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی ــ مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد ــ جز اینکه با افزایش قطببندیهای موجود، راه را بر بحرانهای آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرّراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وامیدارد؛ این رفتارها ظالمانه است و همه میدانیم که ظلم، خواهناخواه خاصیّت برگشتپذیری دارد. وانگهی مسلمانان، شایستهی این ناسپاسیها نیستند. دنیای باختر قرنها است که مسلمانان را بخوبی میشناسد؛ هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند، و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند. بنابراین من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرفبینی و استفاده از تجربههای ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پیریزی کنید. در این صورت، در آیندهای نهچندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالودهای استوار کردهاید، سایهی اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش میگستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه میدهد، و فروغ امید به آیندهای روشن را بر صفحهی گیتی میتاباند.
سیّدعلی خامنهای
8 آذر
کلمات کلیدی:
گروه بین الملل-با تداوم جنگ در یمن، کاهش قیمت نفت و فاجعه اخیر در مراسم حج، زمزمههای بروز کودتای داخلی در خاندان سعودی قوت گرفته است.
به گزارش بولتن نیوز،در همین راستا، روزنامه ایندیپندنت به نقل از یک شاهزاده سعودی که پیش تر هم افشاگریهایی درباره آل سعود کرده بود، نوشته است که اکنون 8 نفر از 12 پسر زنده بنیانگذار عربستان سعودی از کنار زدن سلمان از قدرت و جایگزین کردنش با برادر 73 ساله او، حمایت میکنند.
به ادعای این شاهزاده معارض سلمان، اکثریت قاطع علما و مفتیهای سعودی هم از کودتای داخلی که به برکناری سلمان و روی کار آمدن «احمد بن عبدالعزیز» وزیر کشور سابق منجر شود، حمایت خواهند کرد.
شاهزاده مورد استناد ایندیپندنت که از نوادگان ابن سعود است، در این باره گفته: «علما و مذهبیها شاهزاده احمد را ترجیح میدهند، البته نه همه آنها بلکه 75درصدشان.»
ایندیپندنت با اشاره به اهمیت حمایت علمای دینی عربستان از تغییر پادشاه، نوشته است که انتشار این اخبار از تشدید رقابتهای درون آل سعود که با روی کار آمدن سلمان آغاز شد، حکایت دارد. فردی که این افشاگری را انجام داده، پیش از این هم دو نامه منتشر کرده بود و در آنها خواستار برکناری سلمان شده بود؛ نامههایی که به گفته خودش از حمایت تعداد زیادی از شاهزادگان سعودی برخوردار است.
برکناری پادشاه سعودی در یک کودتای خانوادگی در عربستان مسبوق به سابقه است. در سال 1964 در رخدادی مشابه، پس از مدتها جنگ قدرت و مخالفت اعضای خاندان سلطنتی با تداوم پادشاهی سعود بن عبدالعزیز، وی مجبور شد قدرت را به برادرش فیصل واگذار کند.
به گفته شاهزاده ناراضی، در حال حاضر رخدادی مشابه در کاخ سلمان در حال وقوع است: «شاه یا مانند ملک سعود کشور را ترک میکند و هم در داخل و هم در خارج از کشور محترم میماند یا اینکه شاهزاده احمد ولیعهد میشود و کنترل و مسئولیت تمام کشور از اقتصاد، نفت، نیروهای مسلح و گارد ملی گرفته تا وزارت کشور و سرویس مخفی و در واقع همه چیز را، از 0 تا 100، به دست میگیرد.»
به نوشته ایندیپندنت، در مدتی که سلمان، که گفته میشود مبتلا به آلزایمر است، قدرت را به دست گرفته، نحوه مدیریت وی موجب نارضایتی گسترده شده است. ادامه جنگ در یمن و کشته شدن صدها نفر از حجاج در مراسم حج امسال هم وضعیت را بیش از پیش بحرانی کرده است.
هفته گذشته صندوق بینالمللی پول هشدار داد در صورتی که عربستان میزان هزینههای خود را کاهش ندهد و وضعیت فعلی قیمت نفت ادامه یابد، این کشور تا سال 2020 میلادی ورشکست خواهد شد.
انتصاب محمد بن سلمان به عنوان جانشین ولیعهد و وزیر دفاع و آغاز جنگ یمن توسط وی، موجب بالا گرفتن تنشها شده است. گفته میشود که وی در مدتی که این سمتها را به دست گرفته، ثروت و قدرت بسیار زیادی به دست آورده است. شاهزاده ناراضی میگوید: «هر سند یا تماسی که قرار است با پدرش گرفته شود، ابتدا باید از کانال او عبور کند.»
ایندیپندنت نوشته است که محمد بن نایف ولیعهد عربستان هم مانند خود سلمان در میان شاهزادگان فاقد محبوبیت است.
احمد بن عبدالعزیز که از او به عنوان جانشین احتمالی سلمان پس از کودتا یاد میشود، درون خاندان سلطنتی پرطرفدار است. وی جوانترین فرزند حصه بنت احمد السدیری همسر مورد علاقه بنیانگذار عربستان سعودی است و به مدت 37 سال معاون وزیر کشور بوده است. او 4 سال هم مسئول اماکن متبرکه در مکه بود و در سال 2012 به عنوان وزیر کشور منصوب شد.
وی 5 ماه بعد، آنطور که گفته شد به درخواست خودش، از وزارت کشور کنارهگیری کرد و با محمد بن نایف که حالا ولیعهد است، جایگزین شد. شاهزاده ناراضی مدعی است که احمد به دلیل ناخرسندی از بدرفتاری با زندانیان سیاسی از این سمت کنارهگیری کرده است. منبع مورد استناد ایندیپندنت همچنین گفته است که اگر احمد بن سلمان به قدرت برسد، زندانیان سیاسی غیرمرتبط با تروریسم را آزاد کرده و دست به اصلاحات میزند.
ایندیپندنت با اشاره به اینکه برکناری سعود از قدرت پس از تنشی چند ساله بین نیروهای مسلح (ارتش، وزارت کشور و گارد ملی) رخ داد، به نقل از شاهزاده سعودی نوشته است: «این نوعی انقلاب داخلی است. ما خواستار اصلاحات اقتصادی و سیاسی، آزاد اندیشه، پاکسازی سیستم قضایی، آزادی زندانیان سیاسی و شریعت درست اسلامی هستیم.»
به نوشته این روزنامه، سفارت عربستان در لندن از پاسخگویی به درخواست برای اظهار نظر در مورد این گزارش خودداری کرده است.
کلمات کلیدی:
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در نامهای به آقای روحانی رئیسجمهور و رئیس شورایعالی امنیت ملی، با اشاره به بررسیهای دقیق و مسئولانه برجام در مجلس شورای اسلامی و شورایعالی امنیت ملی و عبور این موافقتنامه از مجاری قانونی، دستورات مهمی را در خصوص رعایت و حفظ منافع ملی و مصالح عالیه کشور صادر و با برشمردن تأکیدات و الزامات 9 گانه در اجرای برجام، مصوبه جلسه 634 مورخ 19/5/94 شورای عالی امنیت ملی را با رعایت این موارد و الزامات تأیید کردند.
متن نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای روحانی
رئیس جمهور اسلامی ایران و رئیس شورای عالی امنیت ملی دامت توفیقاته
با سلام و تحیت،
اکنون که موافقتنامهی موسوم به برجام پس از بررسیهای دقیق و مسئولانه در مجلس شورای اسلامی؛ کمیسیون ویژه و دیگر کمیسیونها و نیز در شورای عالی امنیت ملی سرانجام از مجاری قانونی عبور کرده و در انتظار اعلام نظر اینجانب است، لازم میدانم نکاتی را یادآور شوم تا جنابعالی و دیگر دستاندرکاران مستقیم و غیرمستقیم آن، فرصتهای کافی برای رعایت و حفظ منافع ملی و مصالح عالیهی کشور در اختیار داشته باشید.
1 ـ پیش از هر چیز لازم می دانم از همهی دستاندرکاران این فرآیند پرچالش، در همهی دورهها
از جمله: هئیت مذاکره کنندهی اخیر که در توضیح نقاط مثبت و در اصل تثبیت آن نقاط همهی سعی ممکن خود را به کار بردند، و نیز از منتقدانی که با ریزبینی قابل تحسین، نقاط ضعف آن را به همهی ما یادآور شدند و مخصوصاً از رئیس و اعضاء کمیسیون ویژهی مجلس و نیز از اعضای عالی مقام شورای عالی امنیت ملی که با درج ملاحظات مهم خود برخی از نقاط خلاء را پوشش دادند، و سرانجام از رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی که با تصویب طرحی محتاطانه، راه درست اجرا را به دولت ارائه کردند، و نیز از رسانهی ملی و نویسندگان مطبوعات کشور که با همهی اختلاف نظرها در مجموع، تصویر کاملی از این موافقتنامه در برابر افکار عمومی نهادند، قدردانی خود را اعلام دارم. این مجموعهی پر حجم کار و تلاش و فکر در مسألهئی که گمان میرود از جملهی مسائل به یاد ماندنی و عبرتآموز جمهوری اسلامی باشد، در خور تقدیر و مایهی خرسندی است. به همین دلیل با اطمینان میتوان گفت که پاداش الهی برای این نقش آفرینیهای مسئولانه، مشتمل بر نصرت و رحمت و هدایت ذات حضرت حق خواهد بود انشاءالله، زیرا وعدهی نصرت الهی در برابر نصرت دین او تخلف ناپذیر است.
2 ـ جنابعالی با سابقهی چند دهه حضور در متن مسائل جمهوری اسلامی طبعاً دانستهاید که دولت ایالت امریکا در قضیهی هسته ای و نه در هیچ مسألهی دیگری، در برابر ایران رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته است و در آینده هم بعید است جز این روش عمل کند. اظهارات رئیس جمهور امریکا در دو نامه به این جانب مبنی بر اینکه قصد براندازی جمهوری اسلامی را ندارد، خیلی زود با طرفداریش از فتنههای داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی، خلاف واقع از آب درآمد و تهدیدهای صریح وی به حمله نظامی ـ و حتی هستهئی که میتواند به کیفر خواست مبسوطی علیه وی در دادگاههای بینالمللی منتهی شود ـ پرده از نیت واقعی سران آمریکا برداشت. صاحبنظران سیاسی عالم و افکار عمومی بسیاری از ملتها به وضوح تشخیص میدهند که عامل این خصومت تمامنشدنی، ماهیت و هویت جمهوری اسلامی ایران است که برخاسته از انقلاب اسلامی است. ایستادگی بر مواضع بر حق اسلامی در مخالفت با نظام سلطه و استکبار، ایستادگی در برابر زیاده طلبی و دستاندازی به ملتهای ضعیف، افشای حمایت امریکا از دیکتاتوریهای قرون وسطائی و سرکوب ملتهای مستقل، دفاع بیوقفه از ملت فلسطین و گروههای مقاومت میهنی، فریاد منطقی و دنیاپسند بر سر رژیم غاصب صهیونیست، قلمهای عمدهئی را تشکیل میدهند که دشمنی رژیم ایالات متحده امریکا را بر ضد جمهوری اسلامی، برای آنان اجتناب ناپذیرکرده است. و این دشمنی تا هنگامی که جمهوری اسلامی با قدرت درونی و پایدار خود، آنان را مأیوس کند ادامه خواهد داشت.
چگونگی رفتار و گفتار دولت امریکا در مسألهی هستهئی و مذاکرات طولانی و ملالآور آن، نشان داد که این نیز یکی از حلقههای زنجیرهی دشمنی عنادآمیز آنان با جمهوری اسلامی است. فریبکاری آنان در دوگانگی میان اظهارات اولیهی آنان که با نیت قبول مذاکرهی مستقیم از سوی ایران انجام میشد، با نقض عهدهای مکرّر آنان در طول مذاکرات دوساله و همراهی آنان با خواستههای رژیم صهیونیستی و دیپلوماسی زورگویانهی آنان در رابطه با دولتها و مؤسسات اروپائی دخیل در مذاکرات، همه نشان دهندهی آن است که ورود فریبکارانهی آمریکا در مذاکرات هستهئی، نه با نیت حل و فصل عادلانه، که با غرض پیشبرد هدفهای خصمانهی خود دربارهی جمهوری اسلامی صورت گرفته است.
بیشک حفظ هوشیاری نسبت به نیّات خصمانه دولت آمر
یکا و ایستادگیهایی که بر اثر آن در طول مسیر مذاکرات از سوی مسئولان جمهوری اسلامی به کار رفت، توانست در موارد متعدّدی از ورود زیانهای سنگین جلوگیری کند.
با این حال محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعددی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظه به لحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آیندهی کشور منتهی شود.
3ـ بندهای نهگانه قانون اخیر مجلس و ملاحظات دهگانهی ذیل مصوبهی شورای عالی امنیت ملی، حاوی نکات مفید و مؤثر است که باید رعایت شود، با این حال برخی نکات لازم دیگر نیز هست که همراه با تأکید بر تعدادی از آنچه در آن دو سند آمده است، اعلام میگردد.
اولاً: از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانه اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرایی شدن آن در برجام به بعد از اقدامهای ایران موکول گردیده، لازم است تضمینهای قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرفهای مقابل، تدارک شود، که از جملهی آن اعلام کتبی رئیسجمهور امریکــا و اتحادیهی اروپا مبنی بر لغو تحریمها است. در اعلام اتحادیهی اروپا و رئیسجمهور امریکا باید تصریح شود که این تحریمها بهکلی برداشته شده است. هرگونه اظهاری مبنی بر اینکه ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، به منزلهی نقض برجام است.
ثانیاً: در سراسر دورهی 8 ساله وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند 3 مصوبهی مجلس اقدامهای لازم را انجام دهد و فعالیتهای برجام را متوقف کند.
ثالثاً: اقدامات مربوط به آنچه در دو بند بعدی آمده است، تنها هنگامی آغاز خواهد شد که آژانس پایان پروندهی موضوعات حال و گذشته (pmd) را اعلام نماید.
رابعاً: اقدام در مورد نوسازی کارخانهی اراک با حفظ هویت سنگین آن، تنها در صورتی آغاز خواهد شد که قرارداد قطعی و مطمئن دربارهی طرح جایگزین و تضمین کافی برای اجرای آن منعقد شده باشد.
خامساً: معاملهی اورانیوم غنی شدهی موجود در برابر کیک زرد با دولت خارجی در صورتی آغاز خواهد شد که قرارداد مطمئن در این باره همراه با تضمین کافی منعقد شده باشد. معامله و تبادل مزبور باید به تدریج و در دفعات متعدد باشد.
سادساً: مطابق مصوبهی مجلس، طرح و تمهیدات لازم برای توسعهی میانمدت صنعت انرژی اتمی که شامل روش پیشرفت در مقاطع مختلف از هماکنون تا 15 سال و منتهی به 190 هزار سو است، تهیه و با دقت در شورای عالی امنیت ملی بررسی شود. این طرح باید هرگونه نگرانی ناشی از برخی مطالب در ضمائم برجام را برطرف کند.
سابعاً: سازمان انرژی اتمی، تحقیق و توسعه در ابعاد مختلف را در مقام اجرا بهگونهای ساماندهی کند که در پایان دورهی 8 ساله هیچ کمبود فناوری برای ایجاد غنیسازی مورد قبول در برجام وجود نداشته باشد.
ثامناً: توجه شود که موارد ابهام سند برجام، تفسیر طرف مقابل مورد قبول نیست و مرجع، متن مذاکرات است.
تاسعاً: وجود پیچیدگیها و ابهامها در متن برجام و نیز گمان نقض عهد و تخلفات و فریبکاری در طرف مقابل بویژه امریکا، ایجاب میکند که یک هیئت قوی و آگاه و هوشمند برای رصد پیشرفت کارها و انجام تعهدات طرف مقابل و تحقق آنچه در بالا بدان تصریح شده است، تشکیل شود. ترکیب و وظائف این هیئت باید در شورای عالی امنیت ملی تعیین و تصویب شود.
با توجه به آنچه ذکر شد، مصوبهی جلسه 634 مورخ 94/5/19 شورای عالی امنیت ملی با رعایت موارد یاد شده تأیید میشود.
در خاتمه همانطور که در جلسات متعدد به آن جناب و دیگر مسئولان دولتی یادآور شده و در جلسات عمومی به مردم عزیزمان گوشزد کردهام، رفع تحریمها هر چند از باب رفع ظلم و احقاق حقوق ملت ایران کار لازمی است، لیکن گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و رفع معضلات کنونی جز با جدی گرفتن و پیگیری همه جانبـهی اقتصاد مقـاومتی میسر نخـواهد شـد. امیـد است که مراقبت شود که این مقصود با جدیت تمام دنبــال شود و بخصوص به تقویت تولید ملی توجه ویژه صورت گیرد و نیز مراقبت فرمائید که وضعیت پس از برداشته شدن تحریمها، به واردات بیرویه نینجامد، و بخصوص از وارد کردن هرگونه مواد مصرفی از امریکا جداً پرهیز شود.
توفیقات جنابعالی و دیگر دستاندرکاران را از خداوند متعال مسألت مینمایم.
سیّدعلی خامنهای
29/مهرماه/94
کلمات کلیدی:
خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/
بی نهایت خسته و افسرده ام/
تا میان گور رفتم دل گرفت/
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/
روی من خروارها از خاک بود/
وای، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود/
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/
خسته بودم هیچ کس یارم نشد/
زان میان یک تن خریدارم نشد/
نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/
ترس بود و وحشت و دلواپسی/
ناله می کردم ولیکن بی جواب/
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/
آمدند از راه نزدم دو ملک/
تیره شد در پیش چشمانم فلک/
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/
لرزه بر اندام من افتاده بود/
هر چه کردم سعی تا گویم جواب/
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/
از سکوتم آن دو گشته خشمگین/
رفت بالا گرزهای آتشین/
قبر من پر گشته بود از نار و دود/
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل، بسته پر/
نام اربابان خود یک یک ببر/
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/
گوش گویا نامشان نشنیده بود/
نامهای خوبشان از یاد رفت/
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن جستجو/
کارهای نیک و زشتت را بگو/
هر چه می کردم به اعمالم نگاه/
کوله بارم بود مملو از گناه/
کارهای زشت من بسیار بود/
بر زبان آوردنش دشوار بود/
چاره ای جز لب فرو بستن نبود/
گرز آتش بر سرم آمد فرود/
عمق جانم از حرارت آب شد/
روحم از فرط الم بی تاب شد/
چون ملائک نا امید از من شدند/
حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه/
نامه اعمال تو باشد سیاه/
ما که ماموران حق داوریم/
پس تو را سوی جهنم می بریم/
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/
دست و پایم بسته در زنجیر بود/
نا امید از هرکجا و دل فکار/
می کشیدندم به خِفّت سوی نار/
ناگهان الطاف حق آغاز شد/
از جنان درهای رحمت باز شد/
مردی آمد از تبار آسمان/
دیگران چون نجم و او چون کهکشان/
صورتش خورشید بود و غرق نور/
جام چشمانش پر از خمر طهور/
چشمهایش زندگانی می سرود/
درد را از قلب انسان می زدود/
بر سر خود شال سبزی بسته بود/
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/
کِی به زیبائی او گل می رسید/
پیش او یوسف خجالت می کشید/
دو ملک سر را به زیر انداختند/
بال خود را فرش راهش ساختند/
غرق حیرت داشتند این زمزمه/
آمده اینجا حسین فاطمه؟!
صاحب روز قیامت آمده/
گوئیا بهر شفاعت آمده/
سوی من آمد مرا شرمنده کرد/
مهربانانه به رویم خنده کرد/
گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/
من کجا و دیدن روی حسین (ع)/
گفت: آزادش کنید این بنده را/
خانه آبادش کنید این بنده را/
اینکه این جا این چنین تنها شده/
کام او با تربت من وا شده/
مادرش او را به عشقم زاده است/
گریه کرده بعد شیرش داده است/
خویش را در سوز عشقم آب کرد/
عکس من را بر دل خود قاب کرد/
بارها بر من محبت کرده است/
سینه اش را وقف هیئت کرده است/
سینه چاک آل زهرا بوده است/
چای ریز مجلس ما بوده است/
اسم من راز و نیازش بوده است/
تربتم مهر نمازش بوده است/
پرچم من را به دوشش می کشید/
پا برهنه در عزایم می دوید/
بهر عباسم به تن کرده کفن/
روز تاسوعا شده سقای من/
اقتدا بر خواهرم زینب نمود/
گاه میشد صورتش بهرم کبود/
تا به دنیا بود از من دم زده/
او غذای روضه ام را هم زده/
قلب او از حب ما لبریز بود/
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/
با ادب در مجلس ما می نشست/
قلب او با روضه ی من می شکست/
حرمت ما را به دنیا پاس داشت/
ارتباطی تنگ با عباس داشت/
اشک او با نام من می شد روان/
گریه در روضه نمی دادش امان/
بارها لعن امیه کرده است/
خویش را نذر رقیه کرده است/
گریه کرده چون برای اکبرم/
با خود او را نزد زهرا (س) می برم/
هرچه باشد او برایم بنده است/
او بسوزد، صاحبش شرمنده است/
در مرامم نیست او تنها شود/
باعث خوشحالی اعدا شود/
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/
قلب او بوی محبت میدهد/
سختی جان کندن و هول جواب/
بس بود بهرش به عنوان عقاب/
در قیامت عطر و بویش می دهم/
پیش مردم آبرویش می دهم/
آری آری، هرکه پا بست من است/
نامه ی اعمال او دست من است/
ناگهان بیدار گردیدم زخواب/
از خجالت گشته بودم خیس آب/
دارم اربابی به این خوبی ولی/
می کنم در طاعت او تنبلی؟
من که قلبم جایگاه عشق اوست/
پس چرا با معصیت گردیده دوست؟
من که گِریَم بهر او شام و پگاه/
پس به نامحرم چرا کردم نگاه
کلمات کلیدی:
پدر محمد تقی بهار نیز مانند خود او لقب ملک الشعرایی داشته است. وقتی بهار جوان بعد از مرگ پدر مطرح شد و مدعی عنوان ملک الشعرایی، برخی در قوت طبع شعر او تردید کردند و او را به امتحانی بسیار دشوار مکلف نمودند. امتحان از این قرار بود که بهار میبایست در مجلسی حضور پیدا کند و با واژههایی که به او گفته میشد، از خود رباعی بسراید که دربرگیرنده هم? آن واژه ها باشد.
اولین سری واژهها از این قرار بود: خروس ، انگور ، درفش ، سنگ
و بهار اینچنین سرود :
برخاست خروس صبح برخیز ای دوست
خون دل انگور فکن در رگ و پوست
عشق من و تو قص? مشت است و درفش
جور تو و دل ، صحبت سنگ است و سبوست
سپس واژه های : تسبیح ، چراغ ، نمک ، چنار
بهار سرود :
با خرقه و تسبیح مرا دید چو یار
گفتا ز چراغ زهد ناید انو ا ر
کس شهد ندیده است در کام نمک
کس میوه نچیده است از شاخ چنار
و در آخر: گل رازقی ، سیگار ، لاله ، کشک
و بهار چنین سرود :
ای برده گل رازقی از روی تو رشک
در دید? مه ز دود سیگار تو اشک
گفتم که چو لاله داغدار است دلم
گفتی که دهم کام دلت یعنی کشک
بهار خود می گوید : در آن مجلس جوانی بود طناز و خودساز که از رعنایی به رعونت ساخته و از شوخی به شوخگنی پرداخته با این امتحانات دشوار و رباعیات بدیهه باز هل من مزید گفته و چهارچیز دیگر به کاغذ نوشت و گفت تواند بود که در آن اسامی تبانی شده باشد و برای اذعان کردن و ایمان آوردن من ، بایستی بهار این چهار چیز را بسراید : آینه ، اره ، کفش ، غوره
من برای تنبیه آن شوخ چشم دست اطاعت بر دیده نهاده ، وی را هجایی کردم که منظور آن شوخ هم در آن هجو به حصول پیوست و آن این است :
چون آینه نورخیز گشتی احسنت !
چون اره به خلق تیز گشتی احسنت!
در کفش ادیبان جهان کردی پای
غوره نشده مویز گشتی احسنت!
کلمات کلیدی:
معرفی گروه های تروریستی درگیر در سوریه
?? گروه تروریستی داعش
?? گروه تروریستی "دولت اسلامی در عراق و شام"(داعش)
سرکرده گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام، "ابوبکر البغدادی" است. این گروه که هسته مرکزی آن از تروریستهای عراقی مستقر در منطقه الانبار عراق به نام "دولت اسلامی عراق" تشکیل شده است، در سال 2012 با هدف ائتلاف با "جبهه النصره" تشکیل شد، ولی پس از اختلاف با آن به صورت مستقل، گروهی را در سوریه با نام "دولت اسلامی در عراق و شام" یا "داعش" تشکیل داد و سعی در گسترش آن در تمام نقاط سوریه دارد .
?? گروه تروریستی جبهه النصره
?? جبهه النصره به سرکردگی "ابو محمد الجولانی" اواسط سال 2011 میلادی با کمک گروه تروریستی "دولت اسلامی عراق و شام(داعش)" تأسیس و تقویت شد. بعدها ضمن استقلال از گروه داعش، از سوی "ایمن الظواهری" به عنوان شاخه اصلی القاعده در سوریه انتخاب شد و همین موضوع اختلاف النصره و داعش را در پی داشته است.
?? جبهه اسلامی آزادیبخش سوریه
?? این جبهه در سال 2012 با اتحاد میان 20 گروه تروریستی از جمله "گردانهای فاروق"، "الفاروق الاسلامی"، "گردان توحید"، "گردان فتح"، "گردانهای اسلام"، "گردان عقابهای شام" و "شورای انقلابیون دیرالزور" تشکیل شده است.
اعتقادات این جبهه به دلیل اعضای تشکیل دهنده آن، مابین سلفی معتدل و افراطی است، برخی از گروههای معتدل عضو این جبهه، ستاد مشترک ارتش آزاد سوریه را به رسمیت میشناسند ولی این ستاد را به برای اخذ کمکهای مالی خارجی به گروههای مسلح مخالف دولت دمشق، قبول ندارند ( این قسمتش جنبه تبلیغاتی داره چون همشون از عربستان و ترکیه و آمریکا و دولت های استعمارگر تغذیه میشن )
?? گروه تروریستی احرارالشام
?? این گروه تروریستی در جولای سال 2013 توسط حسن عبود پایه گذاری شد و در حدود 10 تا 20 هزار جنگجوی ِ سلفی دارد .
?? گروه تروریستی احرار الجزیره
?? یک گروه از قبیله شَمّر هست که در طول جنگ سوریه اعلام وجود کرد ، قبیله شمر یکی از بزرگترین قبایل نجد در عربستان (1.5 میلیون نفر ) ، عراق ( 3 میلیون نفر ) ، کویت (100 هزار نفر ) ، اردن ( نامعلوم ) ، شمار افراد این قبیله در سوریه در حدود 500 هزار نفر می باشند .
?? صقور العز
?? گروه تروریستی صقور العز با ایدوئولوژی سلفی جهادی یک گروه تروریستی عمدتا متشکل از عناصر سعودی است که در طول جنگ سوریه اعلام وجود کرد . این گروه تروریستی در ژانویه 2014 به جبهه النصره ملحق شده و یکی از زیر مجموعه های القاعده بحساب می آید .
?? حرکة شام الاسلام
?? به معنی حرکت اسلامی شام ، یک گروه سلفی جهادی است که اکثر اعضای آن از سلفی ها و وهابی های مراکشی می باشند ، این گروه در 25 ژوئیه 2014 اعلام وجود کرد و از جمله بزرگترین حامیان جبهه اسلامی بشمار می آید . تا اوریل 2014 این گروه دارای 500 نفر عضو بود و اتاق های عملیات مشترکی را بارها همراه با جبهه النصره ، احرار الشام ، جیش المهاجرین والانصار و داعش تشکیل داده اند .
?? گروه خراسان
?? گروه تروریستی وابسته به القاعده که اعضای آن از زبده ترین اعضای القاعده بشمار می آیند . این گروه در هماهنگی با شاخه القاعده در سوریه ، یعنی جبهه النصره فعالیت میکند ، اعضای آن دارای توانمندی های گوناگون تروریستی هستند ، زبده ترین متخصصان بمب سازی و چریک هایی که قبلا در افغانستان و پاکستان و حتی چچن بر علیه نیروهای ناتو و روسیه جنگیده اند
?? فاستقم کما أمرت :
?? گروه تروریستی فاستقم کما أمرت با نام کامل تجمع الویة فاستقم کما أمرت ، یک گروه تروریستی است که در طول جنگ سوریه اعلام وجود کرده ، نخستین فعالیت های این گروه از دسامبر 2012 شروع شده است . این گروه دارای 4 گردان است شامل : گردان شهر حلب ، لواء حلب الشهباء ، لواء الاسلام ، تیپ صلح
?? حرکت نور الدین زنکی
?? یک گروه تروریستی مستقل در درگیری های سوریه هست ، این گروه شورشی عمدتا در حلب فعالیت میکند و یکی از مهمترین گروه های درگیر در اطراف شهر حلب است ، گروه نور الدین زنکی یکی از گروه هایی است که مورد حمایت ترکیه و ایالات متحده بوده و نخستین محموله موشک های ضد تانگ تاو را در سوریه دریافت کرده است
?? لواء الانصار
?? گروه تروریستی لواء الانصار این گروه تروریستی در سپتامبر 2012 در حومه حلب تشکیل شد . بیشتر شهرت این گروه بخاطر تولید خودروهای ِ زرهی بوسیله خودروهای معمولی و تولید خودروهای ِ مخصوص انتحاری است ، این گروه از جمله گروه هایی هست که مدام برای کسب کمک های مالی توسط کشور های مختلف مواضع خود را تغییر داده و بارها عضو گروه های مختلف تروریستی شده ، طبق آخرین اخبار این گروه در حال حاضر عضو لشکر 19 ارتش آزاد است.
??لشکر19:
?? لشکر 19 ملقب به الفرقة 19 یک گروه تروریستی است که در ماه ژوئن سال 2013 برا
ی متحد کردن جناح های مختلف در حومه غربی شهر حلب جهت دریافت کمک های تسلیحاتی کشور های خارجی تشکیل شد .
در روز 2 ژانویه 2014 این گروه ضمن اعلام جدایی از ارتش آزاد ، به ائتلاف جدیدی به نام ارتش مجاهدین پیوست .
گروه های وابسته به لشکر 19 :
1- تیپ انصار
2- گردان امجد الاسلام
3 - گردان انصار الخلیفه
4 - تیپ القدس
5 - تیپ خان العسل آزاد
6 - تیپ شویوخ
7 - گردان مهاجرین
8 - تیپ جند الحرمین
?? ارتش مجاهدین
?? ارتش مجاهدین یک ائتلاف از چند گروه تروریستی دیگه هست که هدفشون مبارزه با داعشه برای بدست آوردن اراضی داعش بخصوص چاه های نفتی این گروه برای داشتن پشتوانه مالی
کلمات کلیدی:
این سیستم موشکی نیمه متحرک و ضد بالستیک بر روی خودرو نصب میشود و راداری قدرتمند برای درگیری با موشکهای بالستیک بر روی خودروی این موشک نصب شده است.
کلمات کلیدی:
آمریکا قرار بود یکی از پایگاه های اتمی خودش رو تو ایران احداث کنه تا قوه اتکایی در خاورمیانه باشه و نقطه تسلط و فشار بر روی شوروی ... مهندسین و دانشمندان خودش رو فرستاد تا توی ایران زمینه رو فراهم کنند برای هسته ای کردن ایران ... اولین قدمی هم که برداشته شد عضو شدن ایران در (ان پی تی) بود ... همون آژانس بین المللی انرژی اتمی ... ایران عضو شد و در حال آماده سازی بودن که یهو انقلاب شد ... رابطه با آمریکا و انگلیس هم قطع شد و خلاصه اوضاع دگرگون شد ... آمریکائی ها خیالشون راحت بود ... چون علمش نزد مهندسین و دانشمندان خودشون بود که اوناهم در جوار خود آمریکا بودن و ایران فقط اسمش تو ان پی تی بود ... گذشت و گذشت تا یه روز توی مجلس ششم (دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی) یه نماینده مجلس پشت تریبون مجلس گفت : دنیا داره با بمب اتم مقابله میکنه و این اتم زندگی بشریت رو تحت تاثیر قرار داده و اینا ... و باید مراقب بود که ایران بعد از دست یافتن به این انرژی به سمت سلاح سازی نره و خلاصه از این اراجیف ...
شاخک های آمریکا تیز شد ...
مسئله رو دنبال کرد و خلاصه پروژه دستیابی به انرژی اتمی لو رفت ...
آمریکا ایران رو به ساخت بمب اتم متهم کرد و ایران رو در رده تروریست ها قرار داد و اینکه ایران با دسترسی به انرژی هسته ای وضعیت امن و امان دنیا و بخصوص آمریکا و اروپا رو دچار تزلزل میکنه و نا امن میکنه ...
داخل پرانتز (اونایی که دستی در کار دارند ، میگویند : اگر پروژه هسته ای لو نمیرفت و اجازه میدادن فقط یک سال و نیم دیگه کار داشت و میتوانستیم به سوخت هسته ای 5 درصد و بیست درصد دست پیدا کنیم و تولید انبوه کنیم ولی با این کار یعنی سنگ اندازی آمریکا این یک سال و نیم ده ها سال به تعویق افتاد)
قضیه رو کشیدن به آژانس هسته ای و سازمان بین المللی امنیت و یکسری تحریم ها رو هم علیه ایران وضع کردن و شروع کردن توسط رسانه های خودشون وجهه ایران رو در جهان خدشه دار کنند ...
و با بهانه راستی آزمایی ایران ، تمام فعالیت های هسته ای ایران رو تعلیق کردند ... یعنی تعطیل نمودند ...
و کلی بازرس فرستادن تا از فعالیت های ایران بازرسی کنند که آیا فعالیتش صلح آمیزه یا نه داره بمب اتم میسازه ... در تمام مراکز هسته ای از جمله اراک و نطنز و پارچین و فردو دوربین مداربسته نصب کردند و همه حتی مسئولین کشوری و دانشمندان هم باید جلوی دوربین لباس عوض کرده و تمام وسایلشون رو نشون بدهند و سپس وارد سالن شوند ...
خلاصه ایران با همه شرط و شروط آژانس(البته همش زیر سر آمریکا بود) کنار اومد و با آغوش باز از بازرسان دعوت بعمل آورد و هر همکاری که خداستند کرد ... ولی با اینحال ایران بعد از این راستی آزمایی درخواست کرد که فعالیت های خودش رو برای دستیابی به سوخت هسته ای و استفاده صلح آمیز از اون شروع کنه ولی هر دفعه به بهانه ای جلوگیری میکردند ... تا اینکه احمدی نژاد رئیس جمهور شد ... آقای احمدی نژاد ، یه مدت آقای روحانی رو که از قبل ریاست سازمان امنیت ملی و مقام مذاکره کننده با آژانس بودند رو تشویق به حل مسئله کرد و وقتی با بهانه های بیخود آژانس ودراس اون آمریکا برخورد ، خودش سرخود دوربین هارو جمع کرد و درب های بسته و تعطیل شده مراکز هسته ای رو باز کرد و خلاصه فعالیت هسته ای دوباره آغاز شد ... جناب جلیلی هم به مقام مذاکره کننده هسته ای با آژانس معرفی شد .
آژانس و سازمان امنیت بین الملل و آمریکا هم تحریم ها رو شدت دادند و بحث انرژی اتمی داغ تر شد تا بین مردم یواش یواش شناخته تر شد ...
آمریکا بر روی آژانس فشار آورد و یکسری پروتکل های الحاقی رو تصویب کردند ... و کلیه اعضا باید این پروتکل ها رو در مجلس کشور خودشون تصویب کرده و سپس بهش عمل کنند ... اما ایران نزدیک به 10 سال در این مورد ایستادگی کرد و قبول نکرد ... آخه میدونید با قبولش چه اتفاقی می افته؟!
با قبول پروتکل های الحاقی ما به تدریج اصل حاکمیت رو از دست میدیم و کل کشور رو تسلیم دشمنان میکنیم بدون هیچ درگیری ای! اما چطور ؟!
توی پروتکل های الحاقی اومده که :
برای ساخت سوخت باید به اندازه نیاز تولید بشه ... و این میزان رو هم آژانس تشخیص میده ...
برای راستی آزمایی و اطمینان رویدادهای 100 روزه به بازرسان داده می شود که بازرس در طی این مدت هر زمانی که خواست بدون اطلاع قبلی ، و بطوررسرزده میتونه وارددکشور بشه و از کلیه مراکز هسته ای ، معادنی که گمان بزند که مربوط به هسته ای است ، انبارهای تسلیحات و سایت های موشکی ، مصاحبه خصوصی با هر مرجع مربوط به انرژی اتمی و ...
اما چرا حاکمیت رو از دست میدیم ؟!
چون اون بازرس مطمئنا یک جاسوس هست ... و وقتی اطلاعاتی از قبیل میزان دسترسی ایران به انواع سلاح ها ... استعداد انبارهای تسلیحات ... استعداد معادن و میزان ذخایر هر معدن ... طرز تفکر مسئولین و میزان پایبندی آنان ... نقاط ضعف و قوت نظام و مسئولین ...
خلاصه با این اطلاعات آیا دشمن نمیتونه یک حمله چندجانبه به ما داشته باشه ؟!
به راحتی میتونه کشور رو زمین گیر کنه ...
خلاصه ... گذشت و گذشت و ایران زیربار نرفت تا بالاخره دولت تدبیر و امید روی کار اومد و جناب ظریف تنها راه رو مذاکره دونست ...
مذاکره با آمریکا ... راه برون رفت از مشکلات ...
حدود یک دهه ایستادگی ایران در برابر حق خودش! در توافقات ژنو که مسئولین بخصوص خود جناب روحانی و ظریف دم هم نمیزنند ازش دادن همه چیز به دشمن بود!
اما چه چیز و چگونه ؟!
متن توتفقات ژنو در حدود 4 صفحه هست که : تذکر داده شده اولش که فقط متن انگلیسی توافق قبول هست و مورد تاکید و اجراست و هیچ ترجمه ای از اون مورد قبول نیست .
این یه امتیاز به طرف غربی داده که با تسلط بیشتری متن رو بنویسن ...
بیشتر توافقات دو یا چند پهلو هستند و برداشت های دیگری رو میشه ازش داشت ... بطور مثال در توافقات اومده ( جامعه جهانی و آمریکا به حق هسته ای ملت ایران اذعان دارد ) اوباما در سخنرانی خودش بعد از توافق ژنو به صراحت گفت : تحریم ها از ایران برداشته نمی شود و ایران همچنان باید راستی آزمایی شود ... و وقتی گزارشگر ازش میپرسه که شما در توافقات به حق مردم ایران اذعان کردید ، در پاسخ میگه : بله ، ما همچنان این حق رو به ملت ایران میدیم که از انرژی هسته ای بهره ببرند ، و اون رو از کشورهای تولید کننده اش تهیه کنند ولی حق غنی سازی رو با اونها توافق نکردیم ...
بله ! در جای جای توافق ژنو ، سوتی ها و سهل انگاری های بزرگی از سمت تیم مذاکره کننده ایران بدون تامل و فکر رخ داده که باعث میشه بعد چند سال ، به خودی خود بدون اینکه تحریم ها برداشته بشوند ، مسئله هسته ای ما نیز بکلی منتفی بشه ... نمونه بارز اون پروتوکل الحاقی به روشی زیرکانه در متن توافق جای گرفته و امضا شده که فقط در یک و نیم خط ، کل احاطه رو به دشمن داده ...
یا در یه جایی از توافق اومده ، ایران باید نگرانی آمریکا رو در رابطه با آب سنگین اراک بر طرف کنه ...
خب اینجا نیومده که : نگرانی آمریکا تا کجا و به چه میزانه ؟! آیا فقط با تعلیق رآکتور آب سنگین عراق نگرانی آقای آمریکا برطرف میشه ؟! یا نه !!
خلاصه همه چیز رو داده اند و در عوض یکسری امتیازات پرت رو گرفته اند ...
جان کری وزیر امور خارجه آمریکا بعد از توافق ژنو بیانیه ای توجیهی در دو صفحه با عنوان (fact sheet) نوشت که کلیه امتیازاتی که ایران به غرب دادا و بالعکس رو با یکجا شرح داده که در پست بعدی ترجمه اون رو برای کسانی که علاقه مند هستند که بدونن چه چیزایی ایران داده و گرفته میگذارم ...
فقط برای درک بهتر موضوع بخشی از نتیجه گیری جان کری رو در بیانیه fact sheet میزارم تا فقط در جریان باشید و حساسیت موضوع رو بهتر درک کنید :
(( .... بدون این توافق مرحله ای ، ایران می توانست هزاران سانتریفیوژ را به حرکت درآورد ، همچنین میتوانست رآکتور آب سنگین اراک را راه اندازی کرده و غنی سازی 20 درصدی را افزایش دهد ... اما با شرایطی که این توافق ایجاد کرده است ، ایران نمی تواند هیچ کدام از این کارها را انجام دهد . افزون بر اینکه اگر توافق مرحله ای صورت نمی پذیرفت ، تحریم های بین المللی با خطر فروپاشی روبرو میشد . زیرا ایران میتوانست ادعا کند که در مذاکرات جدی بوده اما غرب جدی نبوده است . در این صورت ما نمی توانستیم شرکای خود را به ادامه تحریم ها متقاعد کنیم . حالا که توافق حاصل شده است ، ما میتوانیم برنامه ایران را متوقف کنیم و به عقب برانیم . و به ایران یک گزینه بدهیم ، به تعهدات خود عمل و برای رسیدن به معامله نهایی با حسن نیت مذاکره کند . وگرنه جامعه جهانی با فشار و تحریم بیشتر جواب میدهد...))
این بخشی از نتیجه گیری جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در بیانیه توجیهی توافق ژنو بود!
اما حالا یعنی چی ؟! یعنی بیچاره شدیم ؟! همه چیزمون از دست رفت ؟!
حالا باید چکار کنیم ؟!
این به ذهن من هم خطور کرد و همچنین در دل خیلی از سیاسیون و اهالی این سرزمین که فهمیده بودن چه به سرشون اومده سنگینی میکرد و میکنه ...
توافقی که حاصل شده و حالا باید منتظر بقیه راه بود ... نهایی کردن این توافقات ...
یک پایان خیای بد و خشک و زشت برای ملتی که ده ها سال در برابر زیاده خواهی های استکبار ایستادگی کردند ...
نه مسئله هسته ای ... بلکه همه چیز رو از دست میدهیم ...
در همین هول و حوش و سنگینی افکار و قلوب سال 1394 فرا رسید ...
عصر روز اول فروردین همه این مشکلات ایجاد شده برای ما حل شد و شادی دشمن به یک شکست بزرگ استراتژیک تبدیل شد ...
اما چگونه ؟!
خیلی ها میگن پس رهبر ایران چکار میکنه ؟! اصلا کارش چیه ؟! اون بالا نشسته و داره برای خودش این و اونو نصیحت میکنه ...
خیر !! اینجاست که قدرت نفوذ کلام رهبری و درک و زیرکی این مرد بزدگ به روشنی برای همه واضح میشه!
و جایگاه رهبری در چنین مواردی برای خاص و عام ملموس میشه ...
تنها یک نفر میتونست این مشکل رو حل کنه و اون شخص رهبر بود و اینکار رو کرد و از عزت و شرف ملت ایران در برابر استکبار و زیاده خواهان دفاع کرد ...
ایشان فقط با چند دقیقه سخنرانی در جوار مطهر امام رضا (ع) ، تمام نقشه ها و خدعه های دشمن رو که با زیرکی کارشناسی کرده بودند و زمان براش خرج کرده بودند نقش بر آب کرد و دست اون ها رو مثل همیشه از پشت بست ...
ایشان در سخنرانی خود ، تمام شروط غرب رو از پروتکل الحاقی و دیگر خواسته ها رو زیاده خواهی اعلام کرد و فرمودند : توافق ما با غرب و آمریکا فقط و فقط باید در خصوص مسئله هسته ای باشد و نه غیر آن ... ما در مسائل داخلی و منطقه ای هیچ مذاکره ای با آمریکا نداریم .
ایشان فرمودند : مذاکره در صورتی به توافق میرسد که همه تحریم ها بلافاصله با امضای توافق نامه به پایان برسد . نه اینکه لغو تحریم ها نتیجه عمل به توافق باشد . ( یعنی توافق که حاصل شد تحریم باید لغو بشه و منتظر نتیجه نباشند که هر وقت ما تونستیم چند سال به تعهداتمون عمل کنیم ، بعد اونا اگر راضی بودن ، تحریم ها رو لغو کنند . )
ایشان فرمودند:من طبق رویه از دولت مانند دولت های گذشته حمایت کرده ام و میکنم ولی چک سفید امضا به کسی نداده ام .
ایشان توافق نهایی را تک مرحله ای و با تمام کلیات و جزئیات در یک مرحله را خواستند . ( یعنی نشود که یکسری کلیات رو توافق کنند بعد چندین جلسه وقت بگذارند که از هر کلی جژئیاتش را توافق کنند .)
ایشان فرمودند که : انرژی اتمی صنعت کشور ماست و ما هر زمانی که نیاز ببینیم میتوانیم بازگشت داشته باشیم و دوباره غنی سازی 20 درصدی بنمائیم ...
کلمات کلیدی:
بسم الله الرحمن الرحیم
یمنی ها، شیعه یا الحوثی؟!
در حوزه های علمیه ایشان، از روایات امام باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) بسیاراستفاده می شود. در کنار نهج البلاغه و صحیفه سجادیه، کتاب اربعین حدیث امام خمینی(ره) نیز تدریس می شود. آنها مراسم عید غدیر و عاشورا را باشکوه برگزار می کنند.
اساساً یمنی ها اسلام خود را مدیون حضرت علی(ع) می دانند، چون نخستین بار پیامبراعظم(ص)، حضرت علی(ع) و چند نفر دیگر از صحابه را برای تبلیغ اسلام به یمن فرستادند. نکته جالب توجه اینکه از جمعیت 20 ملیونی یمن حدود 5 ملیون از سادات و ذریه پیامبر بوده که 90% آنها سادات حسنی و بقیه سادات حسینی اند.
اعتقاد مردم یمن (خصوصاً شیعیان زیدی) به ظهور منجی امام مهدی(عج) نیز بسیار قوی است به طوری که در 5 سال اخیر، کتاب عصر ظهور شیخ علی کورانی، از پرفروشترین کتابها در کشور یمن بوده است.
موقعیت راهبردی یمن
یمن دارای موقعیت سوقالجیشی بالایی است و حاصلخیزترین کشورهای شبه جزیره میباشد. این کشور با تسلط بر تنگه «بابالمندب» قادر است دریای سرخ را به کنترل درآورد و با استفاده از جزیره استراتژیک «بریم» میتواند این تنگه مهم را ببندد و از آنجایی که بلندترین جزیره- زقر- را در منطقه در اختیار دارد میتواند فعالیتهای دریایی در منطقه خلیج عدن و دریای سرخ را به کنترل خود درآورد. یمن پرجمعیتترین کشور شبه جزیره عربستان میباشد و در حال حاضر پرجمعیتترین ارتش منطقه را در اختیار دارد و میتواند در صورت نیاز تعداد نظامیان خود را بسرعت به حدود سه میلیون نفر برساند. وضعیت سوقالجیشی ، طبیعی و انسانی یمن سبب شده است که کشورهای استعمارگر غرب و کشور عربستان سعودی به این کشور همواره چشم طمع داشته باشند.
ترکیب قومی و مذهبی در یمن
ترکیب جمعیتی یمن بدین گونه است که بین 45 تا 55 درصد دارای مذهب زیدیاند، حدود 30 درصد شافعی، حدود 10 درصد حنبلی، حدود 6 درصد شیعه، نیم درصد مسیحی و یهودی و 3 درصد را مذاهب دیگرتشکیل میدهند. شافعیها مناسبات بسیار خوبی با زیدیها و شیعیان دارند اما این سه با حنبلیها دارای اصطکاکهایی می باشند زیدیها ازنظرمذهبی حد وسط شیعه و سنی به حساب میآیند. پارهای از اعمال عبادی وفقهی آنان به شیعیان و پارهای سنی است
کلمات کلیدی: